ویرایش
و تحلیل از
ربابه نون
آخر از همه،
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،
غربال تاریخ کار خودش را می کند،
با این جریاناتی که توان تعیین سرنوشت خویش را ندارند
و می خواهند برای تاریخ تعیین تکلیف نمایند،
در واقع آرزو
دارند،
همانند رفتن ملا و مردم احمق به بهشت خدائی،
سایر بازماندگان این جریان نیز به سه دسته بر طبق همان حرکت
پاندول تقسیم شدند:
·
اگر کسی از این فرمولبندی تق و لق
و بی سر و ته سر در آورد، علامه دهر محسوب می شود.
·
طرز تبیین ژیگولتر دوم به طرز تبیین
قرآن کریم شباهت غریبی دارد.
·
ما باید سعی کنیم، از این جمله شلم
شوربا معنائی استخراج کنیم تا بتوانیم راجع بدان ابراز نظر کنیم:
1
آخر از همه،
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،
غربال تاریخ کار خودش را می کند
·
منظور از مفهوم «غربال تاریخ»
چیست؟
·
جبر تاریخ؟
·
اگر چنین است، این جفنگ ژیگولتر به
چه معنی است؟
2
آخر از همه،
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،
غربال تاریخ کار خودش را می کند
·
معنی تحت اللفظی:
·
پس از سرکوب و کشتار حزب توده توسط
ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی، جبر تاریخ وارد کار می شود.
·
ژیگولتر دوم با صراحت تام و تمام
از «آخر از همه» وارد عمل شدن جبر تاریخ دم می زند.
·
این به چه معنی است؟
3
آخر از همه،
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،
غربال تاریخ کار خودش را می کند
·
می توان گفت که ژیگولتر دوم ـ خواه
آگاهانه و خواه بطور دیمی و خودپو ـ دیالک تیک سوبژکتیو ـ اوبژکتیو را به شکل دیالک تیک جنایتکاران اسلامی ـ غربال تاریخ
بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکتیو (جنایتکاران اسلامی) می
داند.
·
این سمتگیری نظری ژیگولتر دوم به
چه معنی است؟
4
·
این اولا بدان معنی است که سوبژکتیو
بر اوبژکتیو تقدم دارد.
·
به عبارت دقیقتر، روح بر ماده،
شعور بر وجود، جنایتکاران اسلامی بر شرایط عینی تقدم دارد.
·
این اولا به معنی داشتن جهان بینی ایدئالیستی
است.
·
این ثانیا به معنی نمایندگی درک ایدئالیستی
تاریخ است.
·
این مخالفت آشکار با جهان بینی پرولتاریا
و با کشف بسیار مهم مارکس، موسوم به تز «درک ماتریالیستی تاریخ» است.
5
·
جنایکاران اسلامی کذائی خود محصول
سطح توسعه نیروهای مولده اند که در رابطه دیالک تیکی با مناسبات تولیدی قرار
دارند.
·
شرایط اوبژکتیو و یا عینی تعیین
کننده شرایط و عوامل سوبژکتیو است و نه برعکس.
·
زیربنای اقتصادی جامعه است، مناسبات
تولیدی حاکم است که روبنای ایده ئولوژیکی را تعیین می کند و نه برعکس.
·
روبنای ایده ئولوژیکی ثانوی است.
·
روبنای ایده ئولوژیکی (که
جنایتکاران اسلامی (؟) جزو آن اند) ـ در تحلیل نهائی ـ توسط مناسبات تولیدی (ساختار
اقتصادی) جامعه تعیین می شود.
·
به زبان علمی، در دیالک تیک طبقه
حاکمه ـ هیئت حاکمه، نقش تعیین کننده از آن طبقه حاکمه است و نه برعکس.
·
هیئت حاکمه اگر جزو طبقه حاکمه نباشد،
مأمور صرف طبقه حاکمه است.
·
نماینده ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه است.
·
مدافع منافع استراتژیکی طبقه حاکمه
است.
·
حتی لنین خود را با صراحت تمام مأمور
و نماینده طبقه کارگر می داند.
6
آخر از همه،
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،
غربال تاریخ کار خودش را می کند
·
به زعم ژیگولتر دوم خیلی خیلی
انقلابی، شرایط عینی جامعه (غربال تاریخ) آخر سر، وقتی که هیئت حاکمه حزب طبقه
کارگر را به مسلخ برد، وارد عرصه می شود.
·
آدم باید از مرحله خیلی پرت باشد
تا جفنگ هائی از این دست سر هم بندی کند و تحویل نوچه های کر و کور و الکن دهد.
·
قبل از صدور فتوا توسط جلاد جماران،
مهندس مهدی بازرگان و دیگر نمایندگان فئودالیسم و کاپیتالیسم به انحای مختلف، آژیر
«خطر کمونیسم» را در جماران به صدا در می آوردند.
·
ما اعلامیه نهضت آزادی را پس از
بازداشت سران حزب توده و کادرهای انقلابی آن منتشر کرده ایم.
·
در این اعلامیه مملو از آیات الهی،
بازداشت و اعدام پیران و جوانان پرولتاریا مورد حمایت بی شرمانه و قاطعانه قرار می
گیرد.
7
·
این طبقه حاکمه است که برای هیئت
حاکمه تعیین تکلیف می کند و نه برعکس.
·
این هیئت حاکمه است که آخر سر وارد
عمل می شود و نه طبقه حاکمه.
·
دلیل این وارونه بینی ژیگولتر دوم،
این است که طبقه حاکمه از جنس اجنه است و نامرئی است.
·
اگرچه نقش تعیین کننده از آن آن است.
·
کسی در شکنجه گاه ها، بیدادگاه ها
و میدان های تیر و اعدام رد پائی از اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی
نمی بیند.
·
کارهای کثیف را چه بسا فرزندان
قربانیان مظلوم انجام می دهند.
8
آخر از همه، پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران
اسلامی، غربال تاریخ کار خودش را می کند،
با این جریاناتی که توان تعیین سرنوشت خویش را ندارند و می
خواهند برای تاریخ تعیین تکلیف نمایند
·
معنی تحت اللفظی:
·
پس از امحای تشکیلات حزب توده و
اعدام 99 درصد رهبری و کادرهای برجسته آن، غربال تاریخ با حزب توده «کار خودش را
می کند.»
·
وقتی کسی روی کله خالی از مغزش راه
برود، به همین روز می افتد:
·
این غربال تاریخ نیست که «تکلیف
بدنه حزب توده را تعیین می کند.»
·
بلکه این اندام بی سر و سپاه بی سردار
حزب توده است که سرگیجه می گیرد و سرگردان می ماند.
·
وقتی کسی کمترین خبری از اسلوب دیالک
تیکی ـ ماتریالیستی نداشته باشد، به هیچ طریق و ترفندی نمی تواند به حل مسئله ای
نایل آید:
9
·
برای توضیح تشتت و تفرقه در بدنه
حزب توده، باید دیالک تیک شخصیت و توده را به شکل دیالک تیک کمیته مرکزی و تشکیلات بسط و تعمیم داد.
·
اگر حزب توده فراست درخور می داشت،
شخصیت های متنفذ و مؤمن و کاریسماتیک خود را پیشاپیش به خارج می فرستاد تا در صورت
رفتن به زیر ضربه، بدنه حزب بی سر نماند.
·
چنین شخصیت های مؤمن و آهنین در
حزب توده کم نبوده اند:
·
به عنوان مثال افراد زیر می
توانستند حفظ شوند:
·
جوانشیر، مهرگان، محمد علی شهبازی، نیک آیین،
کسرائی، آریان پور و الی آخر.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر