۱۳۹۴ آبان ۴, دوشنبه

سیری در شعری از سیمین بهبهانی (13)

تحلیلی از
مسعود بهبودی 

پیشکش 
به


  فاطمه مدرسی تهرانی   
(سیمین فردین) 
(١٣۲٧ ـ ۱۳۶۸) 
توده ای

در تهران به دنیا آمد

۴۰  سال بعد 
در اوین تهران تیرباران شد. 

«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ، ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ.

·        شاعر در این بند آغازین شعر، دیالک تیک حرکت و سکون را به شکل دیالک تیک امدن و رفتن و ماندن بسط و تعمیم می دهد.
·        این فی نفسه خیلی زیبا ست.
·        ایراد این بند شعر این است که او ماندن را بطرز دوئالیستی درک می کند و به خواننده انتقال می دهد:
·        خواننده ـ خواه و ناخواه ـ به این نتیجه می رسد که اگر آدم نزد حوا بماند، خاطر حوا، از خاطره خالی می ماند.
·        تا اینکه پس از طلاق و رفتن آدم، خاطره در خاطر حوا می ماند.


1
«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ، ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ.

·        تجربه نشان می دهد که به محض اینکه حوا و آدم به همزیستی با هم آغاز می کنند، دیالک تیک مادی و روحی (دیالک تیک همزیستی عملی و روحی ـ معرفتی ـ خاطره سازی) آغاز می شود:
·        شاعر  این روند دیالک تیکی تنگاتنگ و ناگسستنی را دستکم می گیرد و فکر می کند که پس از طلاق و جدائی حوا از آدم است، که خاطره آدم در ذهن حوا باقی می ماند.
·        به همین دلیل، خواننده خیال می کند که در صورت ماندن آدم، خاطر حوا از خاطره خالی می ماند.


2 
«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ، ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ.

·        آنچه شاعر نمی داند این حقیقت امر است که تداوم همبائی و همزیستی حوا و آدم، بی کمترین تردید، به برکت خاطرات تلخ و شیرین مشترک می تواند ادامه یابد و یا منفجر شود.
·        ضمنا این پدیده، شامل حال هم حوا هم می شود و هم آدم.
·        آدم هائی هستند که دهه ها قبل، از حوا ها جدا شده اند، بی آنکه از کابوس همبائی و همزیستی خوفناک خلاص شده باشند و یا برعکس.


3 
ﺁنها ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ
ﺁنها ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﺗﺠﺮﺑه اي ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻔﺮ.

·        شاعر در این بند شعر از هر نظر مکانیکی «می اندیشد»:
·        او خیال می کند که همبائی انسان ها به معنی همرأئی و همراهی آنها ست و جدائی آنها به معنی کسب مکانیکی ـ اوتوماتیکی دانش تجربی است.
·        ایکاش چنین بود.


4 
ﺁنها ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ
ﺁنها ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﺗﺠﺮﺑه اي ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻔﺮ.


·        همزیستی و متارکه انسان ها به هزاران دلیل مادی، روحی، غریزی و غیره صورت می گیرد.
·        ایدئالیزه کردن مکانیکی همزیستی و محکوم کردن متارکه اگر ساده لوحانه نباشد، ابلهانه است.
·        خیلی ها در جامعه و جهان بظاهر با هم اند، بی آنکه واقعا با هم باشند.
·        طلاق و جدائی آنها در این جور موارد، کرد و کاری مثبت و مفید خواهد بود.

·        نیازها شبکه های بغرنجی از روابط مادی و روحی اند و زادگاه رازها و نازها هستند.

·        نازها هفتخوان های مهیب اند که حوا ها را و آدم ها را گیج می سازند و اوقات گرانبهای آنها را به آتش می کشند.



5 
ﺁنها ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ

·        آنها که در زندگی کسی می مانند، چه بسا در حسرت رهائی از این قید و بند همبائی بسر می برند.
·        به همین دلیل است که راه ها، بهانه ها، فوت و فن ها و ترفند ها به کار می افتند تا همبائی رنگ بازد و ضمنا به هر دلیلی حفظ شود.
·        اینکه آدم ها بخش اعظم وقت خود را در قهوه خانه ها، قمارخانه ها، میخانه ها تلف می کنند، به دلیل فرار از همسر و خانه و خانواده هم شاید باشد.
·        حتی سفرها و پیک نیک ها بهانه هائی برای تخریب این همبائی کسالت انگیزند.
·        حتی کسانی که همسفر می شوند، در سفر با کسان دیگر نرد لایک و لاس و لیس می بازند.
·        حتی کسانی که با حوای دیر آشنا نرد عشق می بازند، در اعماق دل با حواهای دیگر حال می کنند و برعکس.

·        فرق روشنفکر رئالیست و راسیونالیست با روشنفکران رومانتیک و ایراسیونالیست همینجا ست.
·        چیزها و پدیده ها را بهتر است به همان سان منعکس کنیم که هستند تا از عوامفریبی و خود فریبی بپرهیزیم.



6 
ﺁنها ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﺗﺠﺮﺑه اي ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻔﺮ.

·        تجربه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی حتما به معنی تشکیل دانش تجربی نیست.
                                                            
کار هر خر نیست، خرمن کوفتن، 
گاو نر می خواهد و مرد کهن

·        برای گذار از تجربه به دانش تجربی باید تحت حمایت خرد اندیشنده، کار فکری عرقریز کرد.
·        چون این تبدیل تجربه به دانش تجربی در گذر از کوره راه های دشوار دیالک تیک حسی و عقلی از سوئی و دیالک تیک تجربی و نظری از سوی دیگر صورت می گیرد:
·        در این چارچوب و روند دیالک تیکی است که حسیات جامه عقلی در بر می کنند و تجارب، جامه نظری می پوشند تا دانش تجربی بخور و نمیری تشکیل شود.
·        99 در صد حوا ها و آدم ها یا حیوان واره زندگی می کنند و یا در بهترین حالت با عقل رقت انگیز معاش.
·        به همین دلیل خطا پشت خطا صورت می گیرد.
·        خطاهایی که چه بسا حتی بکرات تکرار می شوند.
·        یکی از دلایل ازدواج های ناموفق، خواه گسسته و خواه پیوسته، همین بی لیاقتی فکری و همین خریت آدم ها و حوا ها ست.

·        تمرین عرقریز تفکر مفهومی  به همین دلایل واجب تر از آب و نان شب است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر