۱۳۹۴ آبان ۲, شنبه

سیری در شعری از سیمین بهبهانی (11)



تحلیلی از

 مسعود بهبودی



پیشکش

به

  فاطمه مدرسی تهرانی 

(سیمین فردین) 

(١٣۲٧ ـ ۱۳۶۸) 

مترجم

 نویسنده

فوق لیسانس حسابداری

کارمند شرکت نفت

توده ای

در تهران به دنیا آمد

۴۰  سال بعد

در اوین تهران تیرباران شد.



شعر دریافتی از حریفی



سیمین بهبهانی



«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.

ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ، ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ

ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ.



ﺁنها ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ

 ﺁنها ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ، ﺗﺠﺮﺑه اي ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻔﺮ.



 ﮔﺎﻫﻲ « ﺗﻠﺦ»، ﮔﺎﻫﻲ «ﺷﻴﺮﻳﻦ» 

ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ «ﻟﺒﺨﻨﺪ» ﻣﻲ ﺯﻧﻲ

ﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ، ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ « لبانت» ﺑﺮﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ



ﺍﻣﺎ ﺗﻮ

 ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﺑﻪ ﺗﻠﺦ ﺗﺮﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻳﺖ



 ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ و ﺍﻳﻦ ﺁﻣﺪﻥ بايد ﺭﺥ ﺑﺪﻫﺪ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺪﺍﻧﻲ

 « ﺁﻣﺪﻥ» ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﺑﻠﺪﻧﺪ

 ﺍﻳﻦ «ﻣﺎﻧﺪﻥ» ﺍﺳﺖ ﻛﻪ «ﻫﻨﺮ» ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫد.



پایان

·        ما برای تأمل روی این شعر سیمین بهبهانی، نخست به تجزیه آن و بعد به تحلیل آن خطر می کنیم تا از موضوع خارج نشویم و پرت و پلا نگوییم: 


1

«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.

ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ

ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ.

·        چون شاعر این شعر، زن است، می توان حدس زد که منظور او از آدم ها، نه بشریت بطور کلی، بلکه جماعت مرد است.
·        به زعم شاعر علامه، مردها به دو طبقه اصلی زیر تقسیم می شوند:

الف

·        دسته اول در «زندگی» جماعت زن می مانند.  



ب

·        دسته دوم در «خاطره» جماعت می مانند.

·        یعنی می روند و یاد مثبت و منفی خود را به میراث می نهند.

·        زن جماعت می مانند با خاطرات تلخ و شیرین.


2

«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.

·        سیمین آدم ها را و به عبارت دیگر جماعت مرد را در گیومه می گذارد.
·        شاید همین طوری بدون قصد و نیت اندیشیده ای.
·        شاید هم به نیت تحقیر جماعت مرد.
·        به نیت آدم واره قلمداد کردن آنها.
·        به نیت زیر علامت سؤال بردن آدمیت آنها.

·        سؤال این است که چرا سیمین کلام خود را به ابهام می آمیزد و از صراحت لازم سرشار نمی سازد؟

·        چرا نمی گوید:
·        مرد جماعت می آیند؟  


3

«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.

·        شاید دلیل این انتخاب واژه، سفر به ریشه های اساطیری ـ مذهبی باشد.
·        مثلا سفر به افسانه آفرینش حوا و آدم باشد.
·        در این صورت زن به عنوان بسط و تعمیم حوای انتزاعی ـ اسطوره ای ـ افسانه ای در می آید و مرد به عنوان بسط و تعمیم آدم انتزاعی ـ اسطوره ای ـ افسانه ای.

·        اگر نیت سیمین همین باشد، فی نفسه، خیلی ژرف و زیبا ست.

·        اشکال تجربی و منطقی این حکم سیمین اما کجا ست؟ 


4

«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.

·        اشکال این تصور و تصویر سیمین اولا از این نقطه نظر است که او حوا را سلب موبیلیته می کند.
·        حوا را ایستا، ساکن، ثابت، یخ زده و منجمد جا می زند.
·        زیر قلم سیمین بهبهانی، حوا مجسمه واره تصور و تصویر می شود و آدم پویا، موبیل، متحرک و پویا.

·        این اما به چه معنی است؟



5

«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.

·        این بدان معنی است که در انسانتصویر سیمین، حوا سلب آدمیت می شود.
·        اوبژکت واره، چیز واره تصور و تصویر می شود.
·        اما آدم بر خلاف حوا، آدم واره تصور و تصویر می شود.
·        سوبژکت واره.

·        ذلت و نکبت روشنفکریت غیر پرولتری ایران، بیگانگی با  مفاهیم است.
·        اگر چنین نبود، اگر سیمین به عنوان مثال، با دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت آشنا بود، دچار این جفنگ اندیشی و جفنگ سرائی نمی شد و گله زنان «با سواد» جامعه را به دنبال نمی کشید و گمراه نمی ساخت.

·        بر خلاف تصور سیمین، زنان جامعه و جهان، بویژه زنان مولد و زحمتکش (پرولتاریای زن) دهها برابر فعالتر، متحرک تر، کوشا تر، پویاتر و سوبژکت واره تر از جماعت مردند.

·        سیمین در بهترین حالت قیاس به نفس می کند.



6

«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.

ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ

ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ.

·        ایراد بینشی دیگر سیمین در این بند آغازین شعر، سانتزالیزه کردن سوبژکتیو و کشکی و الکی حوا ست.
·        در قاموس سیمین،  حوا در کانون کاینات ایستاده است و همه چیز حول این ثابت مطلق می چرخد.

·        مدح شبیه ذم به همین می گویند:
·        سیمین در حرف، سنگ حوا را به سینه می زند و در عمل، تیشه بر ریشه اعتبار حوا فرود می آورد.

·        ما خاستگاه و پایگاه طبقاتی سیمین را نمی شناسیم.
·        این موضع ایده ئولوژیکی سیمین اما شباهت غریبی به موضع ایده ئولوژیکی فئودالیسم و بویژه بورژوازی دارد.

·        بورژوازی که تا چند دهه قبل حتی حق رأی برای زنان را برسمیت نمی شناخت، تحت فشار جنبش کارگری ـ کمونیستی و بویژه انقلاب اکتبر عقب نشینی کرد و در خانه ها را باز نمود تا زنان وارد جامعه شوند.
·        اما بلافاصله همان حوا را به کالا و به ابزار جاذبه برای کالا  و چه بسا حتی به سرچشمه سود باد آور بدل ساخت.

·        تعداد انگشت شماری از زنان وابسته به طبقه حاکمه وارد جامعه شدند و مابقی در معرض چپاول جسمی و روحی و روانی قرار گرفتند.
·        حوا بطرز فوق العاده منفی ئی ایدئالیزه شد.

·        و در نهایت، سلب آدمیت شد.


7


«ﺁﺩﻣﻬﺎ» ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ.

ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ

ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ.

·        زنتصویر و یا حواتصویر سیمین، آدمی را به یاد رسم و روال زیست و کار اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی می اندازد که از سر منقل پا نمی شوند و «آدم ها» از زیر دستان تا رعایا به درگاه شان شرفیاب می شوند.
·        می آیند و می روند.
·        در فرهنگ فئودالی ژاپن از کوه وارگی قیاصره سخن می رود.
·        سنگین و سانترال، موقر و متمرکز، ثابت و ساکن و بی تکان  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر