نصرت
رحمانی
(۱۳۰۸
- ۱۳۷۹)
ویرایش و تحلیل از
میم
حجری
پیشکش به
فریده:
عزیز عزیزی
اندوه،
لرد بست
در
قلبواره اش
و
خنده را شیار لبانش مکید و گفت:
«پس،
نقش شیر؟»
·
سکه در قاموس نصرت رحمانی، تجسم دیالک تیک شیر و خط
است.
·
دیالک تیک یعنی همبائی ستیز مند اقطاب متضاد:
·
دیالک تیک یعنی وحدت و مبارزه اضداد.
·
سکه سمبل انسان، جامعه و چه بسا حتی جهان است.
·
می توان گفت که شاعر دیالک تیک مثبت و منفی را به
شکل دیالک تیک شیر و خط بسط و تعمیم می دهد.
·
خواننده می تواند همین دیالک تیک شیر و خط را به
انواع و اقسام مختلف بیشمار بسط و تعمیم دهد.
·
مثلا به شکل دیالک تیک خیر و شر، دیالک تیک پیشرفت و
پسرفت، دیالک تیک سعادت و ذلت و الی آخر.
1
اندوه،
لرد بست
در
قلبواره اش
و
خنده را شیار لبانش مکید و گفت:
«پس،
نقش شیر؟»
·
در این بند شعر، پسیمیسم نصرت رحمانی نمایندگی می
شود.
·
پسیمیسم گرایشی فلسفی است که دیالک تیک عینی سفید و
سیاه را تخریب می کند.
·
سفید را منکر می شود و سیاه را مطلق می کند:
·
همه چیز را از سر تا پا سیاه می بیند و تأکید مؤکد بر
سیاهی هستی می ورزد.
·
در این بند شعر، شیر به خط استحاله یافته است.
·
یعنی دیالک تیک شیر و خط نفی شده است.
·
هر دو طرف سکه خط است.
·
همه چیز منفی است و تا چشم کار می کند، از مثبت خبری
نیست.
·
نتیجه این بینش فلسفی روشن است:
2
رویید
اشک
خاموش
گشت، خاموش
·
چون هر دو طرف سکه خط است و از شیر خبری نیست، پس
راهی جز اشک و اه و اندوه و سکوت باقی نمی ماند:
·
پسیمیسم به یأس و نومیدی منجر می شود و یأس و نومیدی
به عزلت گزینی و جامعه گریزی.
·
در نتیجه جامعه محکوم به عقب ماندگی از قافله تمدن و
فرهنگ می گردد.
·
اگر کسی به عنوان مثال، اثر البر کامو، تحت عنوان «بیگانه»
را بخواند، تأثیر عملی پسیمیسم را متوجه خواهد شد:
·
یکسان انگاری منفعلانه همه چیز را.
·
·
یکسان انگاری حتی تبرئه و اعدام را.
·
شعار معروف «دیگر چه فرق می کند که این باشد و یا آن»
را.
·
به همین دلیل، پسیمیسم ـ چه پسیمیسم فلسفی و چه
پسیمیسم معرفتی ـ در دوره های زوال و فروپاشی جامعه بشری رونق می یابد.
3
گفتم :
«کنام
شیر، لجن زار نیست، نیست!
خط
است و خال
گذرگاه
کرم ها
·
شاعر اکنون، از شیر سکه به شیر بیشه عبور می کند تا
پسیمیسم خود را تئوریزه کند:
·
کنام شیر نه لجن زار، بلکه جنگل است.
·
پس در این لجن زار بطور منطقی فقط می توان شاهد خط
شد و نه شیر.
·
خطی که مظهر کرم است.
·
می توان گفت که شاعر دیالک تیک شیر و خط را به شکل دیالک
تیک شیر و کرم بسط و تعمیم می دهد تا تئوری خود را استه تیزه کند.
·
نتیجه ای که شاعر از این استه تیزاسیون می گیرد،
سیاهی هستی است:
·
جامعه و جهان بزعم شاعر، لجنزاری است و لذا نباید
انتظار چیز مثبتی را داشت.
·
هر کار هم که بکنی، بیهوده است.
·
فقط می توانی شکست بخوری.
·
پیشرفت و سعادتی امکان پذیر نیست.
·
تا چشم کار می کند، نکبت است و شکست است و ذلت.
4
اینجا
نه کشتگاه عشق و غرور است
میعادگاه
زشتی و پستی است.»
·
اکنون کاسه شرنگ ایده ئولوژیکی را شاعر بر لبان
خواننده و شنونده شعر می چسباند و محتوای کاسه را در حلق شان می ریزد:
·
شرنگ سرشته به شهد شعر را.
·
جامعه و جهان در قاموس شاعر، نه کشتزار عشق و غرور و
سربلندی، بلکه لجنزار زشتی و پستی و سرافکندگی است.
·
رادیکال تر از نصرت رحمانی نمی توان پسیمیسم را
نمایندگی کرد.
·
شاید نصرت رحمانی پسیمیسم را رادیکال تر از شوپنهاور
و نیچه و سارتر و کافکا و کامو و هدایت و شاملو و جلال آل احمد و غیره نمایندگی
کرده باشد.
5
·
اگر اشعار نصرت رحمانی ترجمه می شد و توجه طبقه
حاکمه امپریالیستی را به خود جلب می کرد، آثارش با تیراز های چندین میلیونی چاپ می
شدند و او در طرفة العینی هم شهره جهان می گشت و هم میلیونر می شد.
·
بسان سنت اگزوپری و سیمین دوبوار و سارتر و کامو و
کافکا و غیره.
·
فرم فوق العاده قوی شعر نصرت رحمانی بهترین مزیت شعر
او ست.
·
چون این فرم زیبا جذب همه جانبه شرنگ ایده ئولوژیکی را
تسهیل می کند.
6
از هم
گریختیم
بر خط
سرنوشت
خونابه
ریختیم.
·
نتیجه نهائی پسیمیسم در این بند واپسین شعر، تبیین
می یابد:
·
حال که دیگر امیدی به شیر نیست، پس چاره ای جز خون گریستن
باقی نمی ماند.
·
شاعر برای ریختن اخرین قطرات شرنگ در حلق خلق، با مفهوم
«خط سرنوشت» سنگ تمام می گذارد.
·
این بدان معنی است که پسیمیسم امری مقدر است.
·
چیزی فاتال و سرنوشتی است.
·
خطی است که به قلم قضا با جوهری نامرئی در روز الست
بر پیشانی بشریت نقش بسته است و نازدودنی است.
·
آش کشک خاله است.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر