نصرت
رحمانی
(۱۳۰۸
- ۱۳۷۹)
من آبروی عشقم
·
ليلي
·
چشمت خراج سلطنت شب را
·
از شاعران شرق
·
طلب مي كند
·
من آبروی عشقم
·
هشدار، به خاك نريزی
·
پركن پياله را
·
آرام تر بخوان
·
آواز فاصله هاي نگاه را
·
در باغكوچههاي فرصت و ميعاد
·
بگشای بند موی و بيفشان
·
شب را ميان شب
·
با من بدار حوصله، اما نه با عتاب.
·
رمز شبان درد، شعر من است
·
گفتي:
·
«گل در ميان دستت مي پژمرد»
·
گفتم:
·
«خواب
·
در چشمهاي مان به شهادت رسيده است.»
·
گفتي كه
·
خوب تريني،
·
آری، خوبم !
·
آرامگاه حافظم
·
شعر ترم
·
تاج سه ترک عرفانم
·
درويشم،
·
خاكم !
·
آينه دار رابطه ام، بنشين
·
بنشين، كنار حادثه، بنشين
·
ياد مرا به خاطره بسپار
·
اما
·
نام مرا ،
·
بر لب مبند كه مسموم مي شوی
·
من داغ ديده ام،
·
ليلی
·
از جای پای تو
·
بر آستانه ی درگاه خوابگاه
·
بر آستان درگاه
·
بوي فرار مي آيد
·
آتش مزن به سينه ي بستر
·
با عطر پيكر برهنه ي سبزت
·
بنشين
·
بانوی بانوان شب و شعر
·
خانم
·
ليلی
·
كليد شهر در سينه بند تو ست
·
آغوش باز كن
·
دست مرا بگير
·
از چارراه خواب گذر كن
·
بگذار بگذريم ز اين خيل خفتگان
·
دست مرا بگير تا بسرايم :
·
«در دست هاي من
·
بال كبوتري است.»
·
ليلی
·
من آبروي عشقم
·
هشدار، تا به خاك نريزي
·
من پاسدار حرمت دردم
·
ـ چشمت خراج ميطلبد؟
·
آنك خراج :
·
ليلی
·
وقتی كه پاک مي كنی خط چشمت را
·
ديوارهای اين شب سنگين را
·
درهم شكسته، آه، كه بيداد مي كني
·
وقتی كه پاک مي كنی خط چشمت را
·
در باغ های سبز تنت، شب را
·
آزاد می كنی
·
ليلی
·
بیمرز باش
·
ديوار را، ويران كن
·
خط را به حال خويش رها كن
·
بی خط و خال باش
·
با من بيا، هميشهترين باش !
·
باريد شب
·
بارش سيل اشكها، شكست
·
خط سياه دايره ي شب را !
·
خط پاک شد
·
گل در ميان دستم پرپر زد و فسرد
·
در هم دويد، خط
·
ويران شد !
·
ليلي
·
بي مرز عشقبازی كن
·
بی خط و خال باش
·
با من بيا كه خوب ترينم
·
با من كه آبروی عشقم
·
با من كه شعرم، شعرم، شعرم !
·
وای،
·
در من وضو بگير
·
سجاده ام، بايست كنارم
·
رو كن به من كه قبله ي عشاق ام
·
آنگه نماز را
·
با بوسه اي بلند، قامت ببند
·
ليلی
·
با من بودن خوب است
·
من مي سرايمت
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر