ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
ژیگولتر دوم
اشتباه (؟) و قمار تاریخی حزب توده اخرین اثر تزلزل،
مزدوری، خودفروشی
و مردم فروشی اش بود که با ماهیت طبقاتی حزب توده انطباق داشت.
·
به این نوع هارت
و پورت ها و پرت و پلا ها می گویند «تحلیل» ژیگولتریستی.
·
ردیف کردن مشتی
ادعای سوبژکتیو توخالی از جنس فحش خواهر و مادر و جا زدن آن به عنوان تحلیل و چه
بسا به عنوان تحلیل مارکسیستی.
·
این معنائی جز
ریختن بی پروای آبروی مارکسیسم ندارد که کسب و کار شبانه روزی شبانتاریا و
ژیگولتاریا ست.
1
اشتباه و قمار تاریخی به عنوان آخرین اثر تزلزل و مزدوری و
خود فروشی و مردم فروشی
·
هر کدام از این
صفات قبیحه که ژیگولتر دوم با دهانی کف کرده به حزب توده نسبت می دهد، می تواند
علت و یا حتی علل مختلف و متفاوتی داشته باشد:
2
تزلزل
·
تزلزل به معنی سست گشتن است.
·
منظور حریف احتمالا دو دلی و تردید
است.
·
دلیل تزلزل ـ قبل از همه ـ دلیلی
عینی (اوبژکتیو) و طبقاتی است.
·
کسی و یا حزبی که نماینده مثلا
خرده بورژوازی باشد، سنگر سیاسی روشنی ندارد.
·
چنین کسی و یا حزبی با حسرت به بورژوازی
می نگرد و با نفرت به پرولتاریا.
·
دلیل این دیالک تیک حسرت و نفرت،
در جایگاه اجتماعی خرده بورژوازی است:
الف
·
حسرت او و یا آن به بورژوازی از آن
رو ست که آرزوی ارتقای طبقاتی و نیل به جایگاه اجتماعی بورژوازی را در دل دارد.
ب
·
نفرت او و یا آن به پرولتاریا از
این رو ست که او از سقوط اجتماعی خویش و تبدیل گشتن به پرولتاریا دلهره و واهمه و
هراس دارد.
3
·
ما در رهبری حزب توده از این دیالک
تیک حسرت و نفرت ذره ای حتی ندیده ایم.
·
اگر تزلزلی (دو دلی و تردید) در حزب توده وجود داشته باشد، باید دلیل سوبژکتیو
داشته باشد.
·
مثلا به دلیل فقر فلسفه (مارکس)
باشد.
4
·
سؤال این است که حریف چه دلیل
اوبژکتیو و یا سوبژکتیو برای تزلزل (دو دلی و تردید) حزب توده دارد؟
5
مزدوری
·
مزدوری به معنی مزد گرفتن از کسی و
یا مرجعی برای انجام کاری به نفع او ست.
·
اگر حزب توده مزدور بوده، مزدور چه
کسی و یا چه مرجعی بوده است؟
·
این ادعای مبتنی بر تهمت ژیگولتر
دوم با ادعای قبلی او در تناقض منطقی آشکار قرار می گیرد:
6
حزب توده همیشه مانند پاندول ساعت و بسیار بدتر،
همیشه درمیان طبقات متضاد در نوسان بوده است.
·
اگر به فرض حزب توده مزدور کسی و
یا مرجعی بوده، نوسان کذائی میان طبقات اجتماعی متضاد، چگونه می تواند با مزدروی
حزبی به کسی و یا مرجعی سازگار باشد؟
·
مزدور در این صورت باید در آن واحد
از همه طبقات اجتماعی متضاد مزد بگیرد.
·
ژیگولتر دوم از توان تفکر بکلی محروم
است.
·
چون پیش شرط مزدوری حزبی، نه نوسان
آن میان طبقات اجتماعی متضاد، بلکه جانبداری بی چون و چرای آن از مرجع مربوطه
خواهد بود.
·
حتی به مراتب دقیقتر، وابستگی
کورکورانه آن به مرجع مربوطه خواهد بود.
·
پراتیک حزب توده اتفاقا نافی این
اتهام بی شرمانه، ولی دیر آشنا ست.
·
حزب توده تحت رهبری کیانوری، بر
خلاف توهم ژیگولتر دوم، نسبت به همه هشدارهای حزب کمونیست شوروی و احتمالا دیگر حزاب
برادر بی اعتنا بوده است و راهی را طی کرده است که بنظرش درست ترین راه ها بوده
است.
·
کدام مزدوری می تواند کله شقی ها و
سرسختی هائی از این قبیل از خود نشان دهد؟
7
خود فروشی
·
وقتی از بی شرمی ژیگولتاریا سخن می
رود، منظور همین است.
·
ژیگولتر دوم پاک ترین و پارساترین
حزب توده های مولد و زحمتکش را به صفت خود فروشی متصف می کند، بی آنکه قطره ای عرق
شرم بر جبینش بنشیند.
·
شرم کردن خصیصه و خصلتی انقلابی
است.
·
خصیصه و خصلتی که شبانتاریا و
ژیگولتاریا فاقد آنند.
·
حزب توده مرتکب خطاهای خطیری شده
است، که باید بررسی و ریشه یابی شوند.
·
ولی ارتکاب خطا از سوی هر کس را به
هیچ ترفندی نمی توان دلیل بر مزدوری و خودفروشی و غیره آن جا زد.
8
·
یکی از دلایل جدی ارتکاب خطا، که
هر کس و همه کس هر روزه مرتکب می شوند، خریت است.
·
علت سوبژکتیو خریت، بیگانگی با خرد
است.
·
به قول کارل مارکس، «فقر فلسفه»
است.
·
اگر قرار بر این باشد که فقر فلسفه
را دلیل بر مزدوری و خودفروشی و مردم فروشی بدانیم، ژیگولتر دوم و حواریونش را
باید در مقدم ترین صف مزدوران و خودفروشان و مردم فروشان قرار دهیم.
·
چون بی شرمی، خود نشانه بی خردی و
حتی خردستیزی است.
9
مردم فروشی
·
مفهوم مردم فروشی ـ فی نفسه ـ به
چه معنی است و به چه دلیلی می توان حزب توده مظلوم و ستمدیده را مردم فروش قلمداد
کرد؟
·
مردم فروشی به معنی کالا واره
قلمداد کردن مردم است.
·
چون مردم را و هر چیز دیگر را فقط
زمانی می توان فروخت که آن اوبژکت واره، کالا واره، چیز واره باشد.
·
توده مردم اما سوبژکت اصلی تاریخ
است.
·
وقتی ژیگولتری از خرید و فروش خلق
دم می زند، عملا دست خود را رو می کند.
·
او توده مردم را سلب آدمیت می کند،
سلب سوبژکتیویته می کند.
·
شیئیت می بخشد.
·
یکی از وجوه مشترک اصلی شبانتاریا و ژیگولتاریا همین رمه و
گله تصور کردن مردم است.
·
رمه و گله ای که شبانی به نام
استالین و یا تروتسکی دارد.
·
تفاوت بینشی آندو، نه در رمه و گله
تصور کردن سوبژکت تاریخ (توده مردم)، بلکه در تعیین هویت متفاوت برای شبان است.
ادامه دارد.
بیخردی مرض درمان ناپذیریاست
پاسخحذفممنون.
پاسخحذفبی خردی را می توان درمان کرد.
غلبه بر خردستیزی مسئله روزگار تهوع انگیز ما ست.