فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
تولدی دیگر
(1341)
·
بر روی ما نگاه خدا خنده می زند
·
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
·
زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش
·
پنهان ز دیدگان خدا، می نخورده ایم
·
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
·
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
·
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
·
بهر فریب خلق، بگویی:
·
« خدا، خدا»
·
ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع
·
بر روی مان ببست به شادی در بهشت
·
او می گشاید، او که به لطف و صفای خویش
·
گویی که خاک طینت ما را ز غم سرشت
·
طوفان طعنه خنده ما را زلب نشست
·
کوهیم و در میانه دریا نشسته ایم
·
چون سینه جای گوهر یکتای راستی است
·
ز این رو به موج حادثه تنها نشسته ایم
·
ماییم، ما که طعنه زاهد شنیده ایم
·
ماییم، ما که جامه ی تقوا دریده ایم
·
زیرا درون جامه به جز پیکر فریب
·
ز این راهیان راه حقیقت، ندیده ایم
·
آن آتشی که در دل ما شعله می کشد
·
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود
·
دیگر به ما که سوخته ایم از شرار عشق
·
نام «گناهکاره رسوا» نداده بود
·
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان
·
در گوش هم حکایت عشق مدام ما
·
«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
·
ثبت است در جریده عالم دوام ما» (حافظ)
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر