سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
لیسانس حقوق و علوم سیاسی
کارمند وزارت بهداری
شین میم شین
به سرخی آتش به طعم دود
·
ای واژه خجسته ی آزادی!
(ای واژه خجسته، ای آزادی!)
·
با این همه خطا
·
با این همه شکست که ما
را ست
·
آیا به عمر من، تو تولد خواهی یافت؟
*****
·
خواهی شکفت، ای گل پنهان؟
·
خواهی نشست، آیا روزی به شعر من؟
·
آیا تو پا به پای فرزندانم رشد خواهی داشت؟
*****
·
ای دانه ی نهفته،
·
آیا درخت تو
·
روزی در این کویر به ما
چتر می زند؟
*****
·
گفتم:
·
«دگر به غم ندهم دل»،
·
ولی دریغ
·
غم با تمام دلبری اش، می
برد دلم
·
فریاد، ای رفیقان، فریاد
·
مردم، ز تنگحوصلگی ها دلم گرفت.
*****
·
وقتی غرور چشمش را با دست می کند
·
و کینه بر زمین های باطل
·
می افکند شیار،
·
وقتی گوزن های گریزنده
·
ـ دلسیر از سیاحت کشتارگاه عشق
·
مشتاق دشت بی حصار آزادی
ـ
·
همواره
·
در معبر قرق
·
قلب نجیب خود را آماج می کنند،
·
غم می کشد دلم
·
غم می برد دلم
·
بر چشم های من،
·
غم می کند زمین و زمان تیره و تباه
*****
·
آیا دوباره دستی
·
از برترین بلندی جنگل
·
از دره های تنگ
·
ـ صندوقخانه های پنهان این بهار ـ
·
از سینه های سوخته ی صخره های سنگ
·
گلخارهای خونین خواهد چید؟
*****
·
آیا هنوز هم
·
آن میوه ی یگانه آزادی،
·
آن نوبرانه را
·
باید درون آن سبد سبز جست و بس؟
*****
·
با باد شیونی است
·
در بادها زنی است، که
می میرد
·
در پای گاهواره ی این تل و تپه ها
·
غمگین زنی است که لالایی می گوید
*****
·
ای نازنین من، گل صحرایی!
·
ای آتشین شقایق پر پر،
·
ای پانزده پر متبرک
خونین،
·
بر بادرفته از سر این ساقه جوان،
·
من زیست می دهم به تو در باغ
خاطرم
·
من در درون قلبم، در
این سفال سرخ،
·
عطر امیدهای تو را غرس می کنم
·
من بر درخت کهنه ی اسفند می کنم (کندن) به شب عید
·
نام سعید سفیدت را ای سیاهکل،
نکام
*****
·
گفتم:
·
«نمی کشند کسی را»
·
گفتم:
·
«به جوخه های آتش،
·
دیگر نمی برند کسی را»
·
گفتم:
·
«کبود، رنگ شهیدان عاشق است»
·
غافل من، ای رفیق
·
دور از نگاه غمزده تان، هرزه گوی من،
·
به پگاه می برند
·
بی نام می کشند
·
خاموش می کنند، صدای سرود و تیر
*****
·
این رنگبازها،
·
نیرنگسازها،
·
گل های سرخ روی سراسیمه رسته
را
·
در پرده می کشند، به رخساره کبود
·
بر جا
·
ـ به کام ما ـ
·
گل واژه ای به سرخی آتش، به طعم دود
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر