۱۳۹۳ بهمن ۱۱, شنبه

حقیقت امر (1)


پروفسور دکتر دیتر ویتیچ  (1930 ـ 2011)
فیلسوف و استاد دانشگاه کارل مارکس لایپزیگ
متخص تئوری شناخت
مؤلف بیش از 150 اثر منتشره در
آلمان، اتریش، انگلستان، ایالات متحده و کولومبیا
آثار:
پراتیک، شناخت، علم
تئوری شناخت
موضوع و اسالیب (متدهای)  تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی

پروفسور دکتر  دیتر ویتیچ
پروفسور دکتر هاینریش پارتی  
برگردان شین میم شین

·        واژه حقیقت امر در ادبیات فلسفی و متدئولوژیکی به معانی مختلف زیر بکار می رود.

1
·        حقیقت امر به معنی واقعیت امر بکار می رود:
·        مثلا «تشخیص حقیقت امر»    

2
·        حقیقت امر به معنی احکام حقیقی بکار می رود:
·        مثلا «تعمیم حقایق امور»

3
·        معانی دیگر حقیقت امر بوسیله خصلت فلسفه ای مشروط می شوند که در پیوند با آن و یا با پیش شرط قرار دادن آن، واژه «حقیقت امر» مورد استفاده قرار می گیرد.

4
·        معانی دیگر حقیقت امر بسته به اهداف خاصی تعیین می گردند که با بررسی های متدئولوژیکی معینی تعقیب می شوند.

5
·        در فلسفه مارکسیستی، حقیقت امر تنها به معنی واقعیت امر عینی ـ واقعی  و یا  حتی به معنی واقعیات امور معین مورد استفاده قرار می گیرد.  

6
·        انواع مختلف استعمال این واژه، حاکی از آن است که با وقایع و واقعیات متفاوت که این واژه برای بیان آنها بکار می رود، مسائل مختلف فلسفی و متدئولوژیکی پیوند دارند.

7
·        اما بسیاری از این مسائل با اصطلاحات جا افتاده دیگری نام برده می شوند و حقیقت امر به معنی مترادف با آنها بکار می رود.

الف
·        مثلا رابطه یک حکم حقیقی با یک واقعیت امر واقعی ـ عینی فقط حالت خاصی از رابطه ای است که در آن تصویر در مقابل شیئ تصویرسازی شده، قرار دارد.

ب
·        اما وقتی که ما حقایق امور را به معنی احکام حقیقی بکار می بریم که در چارچوب یک سیستم حکمی برای اثبات احکام دیگر بکار می روند و یا بوسیله احکام دیگر توضیح داده می شوند، آنگاه ما با مسئله فلسفی و متدئولوژیکی روبرو می شویم.
·        این حقیقت امر را باید بمعنی فونکسیونی آن فهمید.

8
·        هر حکم حقیقی در رابطه با احکام دیگر سیستم حکمی، تنها زمانی می تواند یک حقیقت امر باشد که آن برای اثبات احکام دیگر بکار رود و یا خود بوسیله احکام دیگر این سیستم توضیح داده شود.

9
·        اگر یک همچو سیستم حکمی، خصلت علمی داشته باشد، آنگاه احکام مورد بحث، حقایق امور علمی نامیده می شوند و احکامی که این حقایق امور را توضیح می دهند و یا بوسیله حقایق امورعلمی اثبات می شوند، احکام نظری (تئوریکی) نامیده می شوند.

10
·        احکام حقیقی که در چارچوب یک سیستم علمی، احکام نظری نامیده می شوند، می توانند در چارچوب سیستم متفاوت دیگری بمثابه حقیقت امر بکار روند.
·        مثلا فلسفه مارکسیستی متکی است بر احکام نظری علوم دیگر، یعنی آنها را بمثابه حقایق امور مورد استفاده قرار می دهد. 

11
·        مسائل فلسفی و متدئولوژیکی مربوط به حقیقت امر، در این معنی آن، شامل مسائل زیر می شود:

الف
·        وابستگی حقایق امور علمی (که در اختیار بشریت قرار دارند)، به سطح توسعه پراتیک و بویژه به نیازمندی های نظری جامعه.

·        مراجعه کنید به پراتیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
·        روابط موجود میان حقایق امور و احکام نظری

·        مراجعه کنید به دیالک تیک امپیریکی ـ تئوریکی (دیالک تیک تجربی ـ نظری) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ت
·        نحوه و نوع  تعمیم حقایق امور

پ
·        چند و چون آمیزه ای از حقایق امور که می توانند فرضیه ای را اثبات و یا استدلال کنند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر