فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
تولدی دیگر
(1341)
·
شب چو ماه آسمان، پر راز
·
گرد خود آهسته می پیچد حریر راز
·
او چو مرغی خسته از پرواز
·
می نشیند بر درخت خشک پندارم
·
شاخه ها از شوق می لرزند
·
در رگ خاموش شان آهسته می جوشد
·
خون یادی دور
·
زندگی سر می کشد چون لاله ای وحشی
·
از شکاف گور
·
از زمین، دست
نسیمی سرد
·
برگ های خشک را با خشم می روبد
·
آه، بر دیوار
سخت سینه ام، گویی
·
نا شناسی مشت می کوبد:
·
«بازکن در، او ست
·
باز کن در، او ست!»
·
من به خود آهسته می گویم:
·
« باز هم رؤیا
·
آن هم، این سان تیره و درهم
·
باید از داروی تلخ خواب
·
عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم»
·
می فشارم پلک های خسته را بر هم
·
لیک بر دیوار سخت سینه ام با خشم
·
ناشناسی مشت می کوبد
·
باز کن در، او ست
·
باز کن در، ا وست
·
دامن از آن سرزمین دور برچیده
·
ناشکیبا دشت ها را نوردیده
·
روزها در آتش خورشید رقصیده
·
نیمه شب ها چون گلی خاموش
·
در سکوت ساحل مهتاب روییده
·
باز کن در، او ست
·
آسمان ها را به دنبال تو گردیده
·
در ره خود خسته و بی تاب
·
یاسمن ها را به بوی عشق بوییده
·
بال های خسته اش را در تلاشی گرم
·
هر نسیم رهگذر با مهر بوسیده
·
باز کن در، او ست
·
باز کن در، او ست
·
اشک حسرت می نشیند بر نگاه من
·
رنگ ظلمت می دود در رنگ آه من
·
لیک من با خشم می گویم:
·
«باز هم رویا
·
آنهم این سان تیره و درهم
·
باید از داروی تلخ خواب
·
عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم»
می فشارم پلکهای خسته را بر هم
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ویرایش:
پاسخحذفناشکیبا دشت ها را در نوردیده