۱۳۹۳ دی ۱۹, جمعه

سیری در گلستان سعدی (165)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهاردهم
(گلستان با ب اول، ص  34 ـ 38) 
تحلیلی از شین میم شین

1
در انـتـظار رویت ما و امیدواری
در عشوه وصالـت ما و خیال و خوابی

·        معنی تحت اللفظی:
·        ما امید دیدن روی تو را داریم.
·        اما برخورداری از عشوه وصال تو محال است.

·        امید در این بیت حافظ، امیدی توخالی و عبث و بیهوده است.
·        چون کمترین امیدی به ناز و کرشمه وصل حریف وجود ندارد
·        امید در این بیت حافظ، امیدی است، منفعل، بدون عمل واقعی انسانی و بدون شرکت انسان در زمینه تحقق آن.
·        امیدی است، آلوده به انتظار و در گرو انتظار.
·        یعنی امید به معنی واقعی کلمه نیست.

2
گرت چو نوح نبی، صبر هست در غم طوفان
بلا بگردد و کام هزار ساله بر آید

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر علیرغم طوفان، صبر نوح داشته باشی، کامیاب می شوی.

·        امید در این بیت حافظ نیز  امیدی است، آلوده به صبر، موکول به صبر و تحمل وضع تحمل ناپذیر موجود.

·        انسان در قاموس حافظ فاقد سوبژکتیویته (فاعلیت، آدمیت) است.
·        اوبژکت واره است. 

3
دارم امید عاطـفـتی از جناب دوسـت
کردم جـنایتی و امیدم بـه عـفو او سـت

·        معنی تحت اللفظی:
·        از دوست انتظار محبت دارم.
·        جنایتی مرتکب شده و انتظار عفو دارم.

·        واژه امید در هر دو مورد مطروحه در این بیت به معنی انتظار و التماس است و کمترین ربطی به امید قانونمند ندارد.

4
کـس بـه امید وفا ترک دل و دین مـکـناد
کـه چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس

·        معنی تحت اللفظی:
·        خدا نکند که کسی به انتظار وفای یار، ترک دل و دین کند.
·        من چنین کرده ام و مثل سگ پشیمانم.

·        واژه امید در این بیت نیز به معنی انتظار و توقع توهم آمیز  است و کمترین ربطی به امید علمی و قانونمند ندارد.

5
تو خود وصال دگر بودی ای نـسیم وصال
خـطا نـگر کـه دل امید در وفای تو بست

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای نسیم وصال، وصال در واقع، خود تو بودی.
·        خطای دل این بود که از تو وفای به عهد توقع داشت.

·        امید در این بیت حافظ نیز امیدی بی پشتوانه و توهم آمیز است و به معنی توقع و انتظار خوشخیالانه است.

6
ای دل، ارسیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر سیل فنا هستی ات را از ریشه برکند، غم مخور.
·        چون نوح نبی کشتیبان تو ست.

·        وقتی گفته می شود که انسان در قاموس حافظ فاقد سوبژکتیویته (فاعلیت، آدمیت) است، به همین دلیل است:
·        حافظ انسان ها را نخست از خودیت شان تهی می سازد، بعد انسان آدمیت زدائی شده و زباله واره را به حمایت خانی، سلطانی، امامی، پیامبری دلخوش می کند.
·        اگر هم کسی رو داری کند، سرش داد می کشد که خاموش باش، اینها همه آلت دست بی اراده و هیچکاره ی خدا هستند.

·        امید حافظ تریاکی ایده ئولوژیکی برای  توده است.
·        تریاکی ایده ئولوژیکی برای تخدیر و تسکین روح خسته و  پریشان توده است.
·        حافظ بیشتر به عوامفریب شبیه است تا به روشنگر و خبرخواه و رهنما.
·        آنتی هومانیسم حافظ همین جا نیز نمایان می گردد.
·        حافظ توده را برده و وابسته و گدا و ذلیل می خواهد و نه آزاد و رزمنده و سربلند و شخصیت مند.

7
دلـبر از ما بـه صد امید سـتد اول دل
ظاهرا عـهد فرامـش نکـند خـلـق کریم

·        معنی تحت اللفظی:
·        ما به صد امید، به دلبر دل می بازیم، ولی بزرگواران فقط بظاهر به عهد خود وفا می کنند.

·        امید در این بیت حافظ نیز نه امیدی مبتنی بر شعور و شناخت، بلکه توهمی توخالی است و ربطی به امید علمی و قانونمند ندارد.
·        ما با این امید توخالی و بیگانه با امید علمی و عینی در اشعار شعرای معاصر نیز برخورد می کنیم:
·        شعرای معاصر نیز احتمالا تحت تأثیر حافظ امید توخالی به خلق می دهند.
·        در تفکر این شعرای معاصر نوعی مکانیسیسم به چشم می خورد.
·        آنها اگر مزدور طبقه حاکمه نباشند و سودای عوامفریبی در سر نداشته باشند، جامعه را بسان ماتریالیست های قرن ۱۸ چیزی از جنس ماشین تصور می کنند که بطور مکانیکی و بی اعتنا به کردوکار بشری کار می کند.
·        در بینش این شعرا دیالک تیک خودپوئی و آگاهی به شکل دوئالیسم همه چیز و هیچ تحریف می شود.
·        انسان در این طرز تفکر نیز سلب آدمیت، فاعلیت و سوبژکتیویته تصور و تصویر می شود.
·        هیچکاره و هیچ واره تصور و تصویر می شود.
·        زباله واره تصور و تصویر می شود.
·        فاقد اختیار قلمداد می شود.

8
تـشـنـه بادیه را هـم به زلالی دریاب
بـه امیدی که در این ره به خدا می‌ داری

·        معنی تحت اللفظی:
·        در این صحرا از تشنه به جرعه آبی حمایت کن.
·        به این امید که خدا هم از تو حمایت کند.

·        امید در این بیت نیز  نه علمی است، نه عینی، نه اجتماعی و نه حتی انسانی و یا فردی.
·        امید در این بیت انتظار و توقع حمایت از بیگانه است.
·        بیگانه ای که در این بیت، به مثابه ملجأ امید، قلمداد می شود، خدای واهی است.

·        امید در اکثریت قریب به اتفاق اشعار حافظ، امیدی است که برآورنده اش غیر (مثلا خدا، دوست، دلبر وعده ده، نسیم وصال، نوح کشتیبان) است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر