۱۳۹۳ دی ۲۵, پنجشنبه

تأملاتی در تأملات فروغ اسدپور (۱)


فروغ اسدپور

چرخش فرهنگی ژیژک
سرچشمه:
صفحه فیسبوک فروغ اسدپور
مسعود بهبودی


اسلاوی ژیژک  (۱۹۴۹)  
 فیلسوف، نظریه‌پرداز، جامعه‌شناس، منتقد فرهنگی و سیاست‌مدار اسلوونیایی
 
تحلیل ژیژک را پیرامون وقایع پاریس خواندم.

1
ژیژک باز هم آسمان و ریسمان را بهم بافته، تا پدیده ای را تحلیل کند.

الف
چند سال پیش تر در رابطه با کاریکاتورهای منتشر شده در دانمارک با او مصاحبه ای شد و او در آن مصاحبه گفت:
«من فکر می کنم، یوروسنتریسم لازم است
 چیز خوبی است
و اروپا نباید در زمینه ی «ارزش های خود» کوتاه بیاید
بلکه باید به شدت هر چه تمامتر از آنها دفاع کند.»

ب
یعنی بحث را کاملا فرهنگی، قومی و میان قاره ای کرد.

ت

این در حالی بود که
فلمینگ رز
ـ راست افراطی و سردبیر فرهنگی روزنامه ای که آن کاریکاتورها را منتشر کرده بود ـ
چند روز پیشتر گفته بود:
«زندگی در دموکراسی
یعنی این که تاب بیاوری که
 لجن مال بشوی
رویت تف کنند
 و ناسزا بشنوی.
اگر کسی از این روال خوشش نمی آید،
 برگردد به همانجایی که قبلا زندگی می کرده است. »  

البته کسی از این آقا نپرسید که
چند بار اقلیت های قومی جهان سومی
 روی او تف کرده و یا لجن مالش کرده اند؟

2
به جز این
ژیژک در روانکاوی «نیهیلیسم فعال» جوانان زاییده شده در پاریس
و پرورش یافته در پرورشگاه های پاریسی
و ساکن گئتوهای پاریس و امثال آنها بیراهه رفته،
وقتی آنها را «عقده ای» تصویر کرده است.

3
کسی نیست از او بپرسد که آیا خود او به عنوان فردی از شرق اروپا
در برابر غرب اروپا عقده ندارد؟
آیا اصولا در این نظم کنونی میشود بدون عقده بود؟

4
موفقیت ژیژک در کاربست روانکاوی
به روی هر چیزی که بین زمین و آسمان یافت می شود،
به هلاکت نظری اش منجر شده است.

5
اینجا در رابطه با تحلیل این واقعه،
ضمن محکوم کردن این ترور،
اتفاقا او می باید آموخته هایش حول اقتصاد سیاسی سرمایه داری
و شکاف عظیم بین شمال و جنوب،
و درهم تنیدگی این دو در شکل حضور پررنگ جنوب در گئتوها
و حضور شمال در جنگ های فرقه ای ـ مذهبی ـ قومی خاورمیانه و شمال آفریقا را بیان می کرد.

6

در ضمن خوب بود سخنان سلمان رشدی را هم بیان می کرد که
خیلی از گروه های قومی وقتی وارد این کشورها می شوند
 «زبان» و حرف زدن یادشان می رود
(استفاده از آزادی بیان که کالای لوکس اقشار مزدبگیر خاصی است، پیشکش)
بجای سخن گفتن بع بع می کنند
سرشان را پایین می اندازند
و به بدوی ترین مشغولیت، یعنی زاد و ولد
مشغول می شوند.

7
سخنان رشدی هم
 یک نوع روانکاوی است
که با وجود رگه های نیرومندی از طنز و حقیقت،
در عین حال بشدت تلخ و غم انگیز است
و به نیروهای «لال کننده» و «حماقت آور» این سو هم اشاره دارد
که چنان تاثیر مهیبی روی برخی گروه ها و البته بیشتر آنها دارند.

8
 این روانکاوی
چه تفاوت عظیمی با روانکاوی فرهنگ گرا و یوروسنتریستی ژیژک دارد.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر