۱۳۹۲ آبان ۱۱, شنبه

چاله ها و چالش ها (355)

 سرچشمه:
صفحه فیسبوک   روز آران
 
گفتم:
«باید رازهای رمیده را
در فهم تماشای این آدم ها سرود»
گفتی:
«اینجا درخت ها را هم به اسارت برده اند»  
گفتم:
«از راه دیگری برویم»
گفتی:
« بیا در جنوبی ترین سمت همین شعر تبعیدی بمیریم »
 رز آران  

میم
منظور روز از مفهوم جنوبی چیست؟

روز
شاید برایم دشوار باشد توضیح دادن این مفهوم
 اما من معتقدم شعر یک وجود است که سمت و سو دارد
یک شروع و یک پایان دارد
و پایان شعر همان جنوبی ترین سمت شعر است که میشه گفت، تکمیل شعر هم است.
یعنی سمتی که ضمن این که پایان (جنوب ) شعر است، یک افشاگری وآغاز هم در پی دارد که این سمت شعر با توجه به مثلا ممنوعه بودنش، باعث مرگ …


·        خیلی ممنون.
·        چرا جنوب به معنی پایان است و نه شمال و یا شرق و غرب؟
·        حتما دلیلی روز دارند.
·        برای خیلی ها شمال و جنوب و شرق و غرب بلحاظ سمت و سو، معنی واحدی دارند.
·        چهار جهت حول مرکز دایره ای اند.

روز
در باره ی جهت ها جدا فکر خواهم کرد
کس چه می داند، شاید شمال و شرق و غرب پایان سروده ی بعدی ام باشد  

·        واژه ها قالب ها و فرم های مادی مفاهیم اند و مفاهیم تصاویر چیزها و پدیده ها هستند.
·        تصویر به شرطی قابل قبول است که با اصل خود در خطوط کلی اش منطبق باشد. 

·        فرمان خدشه ناپذیر خرد همین است. 

·        نمی توان عکس کرگدنی را کشید و به عنوان عکس زنبور جا زد.

·        در غیر این صورت شعر وسیله تخریب خانه خرد خلایق خواهد گشت.

روز
بیشتر توضیح بدید لطفا
دوست دارم نظرتون رو در باره ی سروده ی خودم بدونم

·        مفاهیم سنگپایه های لازم برای اندیشه ها هستند.
·        مفاهیم را باید در اصالت آنها فرا گرفت و بکار بست. 

·        از مفهوم درخت که نتیجه تجرید میلیون ها درخت مشخص از سرو تا صنوبر است، نمی توان برای نامیدن زرافه استفاده کرد.
·        چنین کاری مجاز نیست. 

·        جنوب را نمی توان به هیچ ترفندی به معنی پایان تلقی کرد.
·        این چیزها دلبخواهی نیستند. 

·        باید اکیدا رعایت شوند و گرنه در و دروازه چهار تاق، به روی خردستیزی باز می شود و تبادل نظر میان اعضای همبود و جامعه مختل می گردد.
·        به همین دلیل در تارنمای ما با مشقتی توانفرسا، تعاریف مفاهیم با وسواس تمام ترجمه و منتشر می شوند.

فردین
ببینید
این واژه و کلمه است که گرفتار و اسیر دست شما، شاعر و هنرمنده که چه قدر در این کار متبحر و پخته باشی 
نه اینکه شما اسیر واژه باشید.
 جنوب یه جا پایان و در جایی میتونه نشان نجات باشه
همینطور شرق معنی طلوعه و در جای میشه جهنم استالینی
 این شمایید که نقش واژه و کلمه را شکل می بخشید بزرگوار.
متأسفانه این مشکل را هم در موسیقی داریم .
 می بینید یه نفر در علم موسیقی کاملا وارد شیفر زن قوی ولی از 5 دقیقه زدن بداهه نوازی که اصل نوازندگی همان بداهه نوازیه متاسفانه عاجزن .
باید  و حتما در اصل هنر وجود نداره
فارغ از قواعد کلی و اساسی.

·        خیلی ممنون
·        مسئله درست همین جا ست.
1


·        به نام ننامیدن چیزها یکی از فرم های اشاعه و ترویج ایراسیونالیسم و یا خردستیزی است.

2
·        شرق معنی استاندارد و روشنی دارد.
·        کسی که نمی خواهد توضیح عینی و رئالیستی راجع به مثلا حکومت شوراها بدهد، دست به واژه بازی می زند، گرد و خاک چشم کور کن راه می اندازد و حسابی عوام فریبی می کند.

3

·        ما از موسیقی کمترین اطلاعی نداریم، اگرچه هر لحظه بیداری مان با شنیدن موسیقی می گذرد.

4


·        شما ولی حتما از اثر جلال آل احمد تحت عنوان «غربزدگی» اطلاع کافی دارید.
·        جلال برای عوامفریبی شاید سرشته به خود فریبی، واژه غرب را به معنی کشورهای صنعتی و ضمنا به عنوان منشاء بدبختی شرقی های کذائی بکار می برد.
·        کاملا دلبخواهی، به دلخواه شما: 
·        اصلا و ابدا اسیر واژه ها نمی شود، بلکه واژه ها را اسیر خویش می سازد و به دلخواه خود مانی پولیزه می کند، کج و کوله می کند و در روز روشن، با هارت و پورت روشنفکرانه به خلایق خرفت و خر قالب می کند.
5

·        کشورهای صنعتی اما همه از دم غربی نبوده اند و ماهیت  یکسان نداشته اند.
·        هم کشورهای سوسیالیستی صنعتی بوده اند و هم کشورهای سرمایه داری و دلیل ستم بر کشورهای دیگر از سوی مترپول های سرمایه داری نه وضعیت جغرافیائی آنها، بلکه مناسبات تولیدی حاکم در آنها بوده است.

6

·        جلال اما با ترفند واژه بازی تفاوت و تضاد سیستم های اجتماعی را از سوئی سرپوش می نهد و برای عامل جغرافیائی در رابطه ملل با یکدیگر نقش تعیین کننده قائل می شود.

7

·        ایشان عملا به عوامفریبی دست می زنند و دشمنی با غرب موهوم را تبلیغ می کنند تا بتوانند برای فئودالیسم و روحانیت آبرو و حیثیت اجتماعی، تاریخی و ایدئولوژیکی سرهم بندی کنند.

8

·        بنظر ما که هرگز حتی از صدها فرسنگی بزرگواران فئودالی و یا بورژوائی رد نشده ایم، این جور تشبثات ایراسیونالیستی اند، خردستیزانه اند.
·        ضد حقیقت عینی، ضد علم، ضد پیشرفت اجتماعی و ضد منافع استراتژیکی بشریت اند.

فردین
آفرین بر شما آفرین
دقیقا همین طوره جلال آل
بسیار بسیار عالی ممنون 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر