فصل
پنجم
ایدئالیسم
پروفسور
دکتر اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
بخش
اول
سرپوش
نهادن بر اهمیت تضاد ماتریالیسم و ایدئالیسم
یکسان
جا زدن فلسفه با ایدئالیسم
ادامه
31
جیووانی جنتیله (1875 ـ 1944)
فیلسوف ایتالیائی
سیاستمدار، مدیر فرهنگ
نماینده نئوایدئالیسم
از روشنفکران معروف و محبوب فاشیسم
·
چندین دهه قبل، جیووانی
جنتیله این عقیده را در فرمی افراطی بر
زبان رانده است:
·
«حیات انسانی زندگی روحی است.
·
زندگی روحی اما به معنی تفکر است.
·
و تفکر فلسفه است و فلسفه
ایدئالیسم است.
·
و ایدئالیسم باید ایدئالیسم اکتوئل
باشد.»
·
(جنتیله، «مذهب»، ص 339، 1965)
·
(اکتوئل، به چیزی اطلاق می شود که برای حال
حاضر مفید و مهم باشد و لاغیر. مترجم)
32
بنه دتو کروسه (کروتسه) (1866 ـ 1952)
فیلسوف ایدئالیست، هومانیست، مورخ،
سیاستمدار، مورخ هنری ایتالیائی
مؤلف آثار متعدد
·
اگرچه اینجا خودویژگی فلسفه جنتیله
و کروسه آشکار می گردد، ولی یکسان جا زدن فلسفه با ایدئالیسم در فلسفه بورژوائی
واپسین بکرات تصریح می شود.
·
بدین طریق از موتیف مستور در فلسفه
بورژوائی واپسین پرده برداشته می شود.
33
·
اعلام و پیشگوئی سقوط و زوال و مرگ
ایدئالیسم در فلسفه معاصر انگلیس (آنجا که طرفداری از ایدئالیسم از دوره رواج
نئوهگلیانیسم و چه بسا به مثابه احیای مستور فلسفه اسقف برکلی به مزاح مطرح می شد)،
بیشتر و برجسته تر از فلسفه بورژوائی واپسین آلمان و ایتالیا صورت می گیرد.
34
·
ایدئالیسم در فلسفه بورژوائی واپسین
آلمان، ایتالیا و فرانسه حاوی سنن مستحکم و روشنی است و مثل همیشه مواضع جدی چشمگیر
دارد.
35
·
سرپوش نهادن بر تضاد ماتریالیسم و ایدئالیسم
و ماستمالی کردن آن در فلسفه بورژوائی واپسین گرایش بین المللی عام و معتبری است.
·
(مراجعه کنید به کارولینی و ماتیو، «ایدئالیسم» در دایرة
المعارف فلسفی، جلد 3، ص 701، 1968)
·
این گرایش از خودویژگی فلسفه
بورژوائی واپسین نشئت می گیرد و حتما نباید بر نیت سوبژکتیف فلاسفه منفرد مبتنی
باشد.
·
این نکته چه بسا به عنوان دلیل
مستقیم بر علیه اهمیت مسئله ماتریالیسم و ایدئالیسم به خدمت گرفته می شود.
36
·
فلایشمن می نویسد:
·
«وقتی کسی می اندیشد، ایدئالیست است.
·
وقتی کسی عمل می کند، ماتریالیست
است.»
37
اندره فون مورالت (1931)
فیلسوف سوئیسی
متخصص فنومنولوژی هاسرل
·
مهمترین فرم های فلسفه معاصر حول
موضوع واحدی می چرخند:
·
اندره فون مورالت می نویسد:
·
«ایده در شدن واقعی تشکیل می یابد، واقعیت می
یابد، شکوفا می شود و معلوم و آشکار می شود.
·
شدن واقعی ئی که ایده را پیشاپیش مثال
وارگی و پارادیم وارگی می بخشد و بطور تله ئولوژیکی تعیین می کند.»
·
(اندره فون مورالت، «یکپارچگی فلسفه معاصر»، در
مطالعه کانت، ص 11، 1965)
·
(تله ئولوژی به تعالیم ایدئالیستی اطلاق می شود که نمودهای
انطباق، هدفخوانی و آماجگرائی سیستم های آلی را بطرز آنتروپومورفی (انسان واره) جامه
عرفان می پوشاند.
·
به هدفگذاری معنوی از قبل مقدر برای چیزها، روندها،
سیستم ها و غیره جهان مادی اعتقاد دارد و لذا ساختار و توسعه واقعیت را نه بطور علی (با تکیه بر دیالک تیک
علت و معلول)، بلکه بطور غائی، بمثابه نتیجه مشیت مثلا خدا و یا ایده هدفگذار
غیرمادی می داند.
·
تله ئولوژی بطور اوبژکتیف (عینی) توجیه کننده جهان بینی
مذهبی است. مترجم)
38
·
تفاوت میان فلسفه کلاسیک بورژوائی و
فلسفه بورژوائی واپسین و قطع رابطه آندو در آئینه ضمیر فلاسفه بورژوائی واپسین به
مثابه غلبه بر ایدئالیسم انعکاس می یابد.
39
·
هم این استحاله ایدئالیسم (استحاله
محتوای ایدئالیسم، استحاله مسائل آن، استحاله حقیقت آن) و جابجائی جایگاه اجتماعی و
تاریخی آن و هم ـ بطرز تحیرانگیزی (بطور پارادوکسی) ـ بیرون راندن ماتریالیسم از داربست اصلی فلسفه
بورژوائی واپسین تأییدی بر این هاله اند که گویا ایدئالیسم (و تضاد ایدئالیسم با ماتریالیسم)
در زوال آشیان دارند و آخرین نفس های شان را می کشند.
40
·
بدیل فلسفی ئی که تفکر بورژوائی واپسین
برای این زوال عرضه می کند میان دو قطب زیر سیر می کند:
الف
·
قطب پوزیتیویسم
ب
·
قطب فلسفه حیات
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر