شین میم شین
سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 155 ـ 156)
چو مستور باشد زن و خوبروی
به دیدار او، در بهشت است شوی
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
اگر زن پاکدامن و زیبا باشد، شوهرش
با دیدن او احساس اهل جنت را خواهد داشت.
·
سعدی برای بیان منظور خود کدام دیالک
تیک دیر آشنا را بسط و تعمیم می دهد؟
1
·
برای پاسخ به این پرسش مفاهیم بیت را در نظر می گیریم:
·
مستور و خوبروی را
·
·
عفت و پاکدامنی چیزی اخلاقی و
نامرئی است.
·
اما خوبروئی چیزی نمودین و مرئی
است.
·
پس می توان گفت که سعدی در این بیت
برای توضیح زن ایدئال در جامعه بنده داری ـ فئودالی دیالک تیک داخلی و خارجی را به
شکل دیالک تیک مستوری و خوبروئی بسط و تعمیم می دهد.
·
پیش شرط شادی و رضایت شوهر زیبائی درونی
و برونی زن است.
·
به عبارت دقیق تر پیش شرط سعادت
شوهر، زیبائی اخلاقی و جسمانی زن است.
2
·
سعدی از سوی دیگر، دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی را به شکل دیالک تیک خوبروئی و مستوری (پارسائی) بسط و تعمیم می
دهد.
·
بنظر او دیالک تیک زیبائی و مستوری
بودن زن شرط سعادت دنیوی شوهر است.
·
کامل تر و دیالک تیکی تر از این
نمی توان استدلال کرد.
·
سعدی در آن واحد درون و برون را در
نظر می گیرد و نه این و یا آن را.
·
به همین دلایل است که ما از دیالک
تیکی اندیشی شیخ شیراز سخن می گوییم.
·
چنین طرز تفکری حتی امروز در جامعه
و جهان امری نادر است:
·
حلایق یا درون را مطلق می کنند و
برون را فراموش و یا برعکس.
3
·
زن در فرهنگ فئودالی تا حد اشیاء
تنزل می یابد و تحقیر می شود.
·
به نظر سعدی، زن اگر مستور و زیبا
باشد، خانه برای همسرش به بهشت مبدل خواهد شد، ولی اگر زن زیبا و یا پارسا نباشد،
زندگی برای مرد به دوزخ بدل خواهد شد.
·
عیب و ایراد بینشی سعدی کجا ست؟
4
·
عیب و ایراد بینشی سعدی آنجا ست که
دیالک تیک زن و مرد فقط از زن تشکیل نمی یابد.
·
علت اینکه سعدی برای مرد هیچ معیار
فرمال و محتوائی تعیین نمی کند، باید در نقش
تعیین کننده مرد در نظام اجتماعی بنده داری ـ فئودالی باشد.
·
در جوامعی که فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی فئودالی تار و مار شده و مناسبات تولیدی سرمایه داری یکه تاز میدان است،
عناصر روبنائی از این قبیل به حیات نکبت بار خود همچنان و هنوز ادامه می دهند و از
زن همچنان خوبروئی و مستوری طلب می شود و زن کماکان تحت فشار و سرکوب بربرمنشانه
قرار می گیرد.
·
این پدیده از جانسختی شعور اجتماعی
حکایت می دارد.
·
شعور اجتماعی کهنه در این جور
موارد، حتی صدها سال پس از تغییر وجود اجتماعی مختص به خود، به ایفای نقش
بازدارنده و ارتجاعی خویش ادامه می دهد.
5
·
از این رو ست که برای روشنگری
انقلابی آلترناتیوی وجود ندارد.
·
مرد در قاموس سعدی از خودمختاری،
آزادی و استقلال عمل و اندیشه بی حد و حصر برخوردار است.
·
ولی زن فاقد همه حقوق فردی و
اجتماعی است.
·
مستوری زن به معنی تعلق انحصاری و
مطلق او به شوهر است.
·
زن در فلسفه سعدی به مثابه یک شیئ،
یک اوبژکت در نظر گرفته می شود.
·
مرد ـ به مثابه سوبژکت خودمختار ـ زن را در اختیار می گیرد و بر طبق
میل و هوس خویش با آن رفتار می کند.
·
مرد می تواند زن را در صندوقخانه
پنهان کند و حتی منت بر سر او بگذارد و فلسفه بافی کند که هر خردمندی جواهرات خود
را در جائی قائم می کند.
·
اما جواهر تلقی کردن زن، به معنی
اهانت به انسانیت زن است.
·
به معنی تحقیر زن است.
·
به معنی تنزل دادن زن تا درجه جمادات
و اشیاء است.
·
به معنی انسانیت
زدائی از زن است.
·
به معنی نفی آزادی و خودمختاری زن
است.
6
·
بدین طریق زن حتی نازلتر از
جانوران قلمداد می شود و در بهترین حالت کاریکاتوری از گوساله زرین موسی را به
خاطر می آورد.
·
سعدی ـ بلحاظ فلسفی ـ زن را انسانیت زدائی می کند.
·
جامعه سعدی ششصد سال بعد از او
علیرغم وقوع انقلابات مشروطه و سفید کسوت نکبتبار
فئودالیسم را به زحمت از تن برمی کند، وارد مرحله تولید کالائی و نظام اجتماعی
سرمایه داری می شود و نه تنها زن، بلکه همه چیز مادی و معنوی را شیئیت می بخشد، چیز واره تلقی می کند.
·
بهشتی که سعدی فئودال مآبانه نصیب
مرد می کند، بهشتی سوبژکتیف، مجازی و مشروط است.
·
به محض اینکه زن خوبروئی و مستوری
خود را از دست دهد، بهشت به جهنم بدل می شود و سعدی دنبال زن نو برای مرد می گردد.
·
بهشت موعود سعدی بهشتی موقتی،
وابسته و مشروط است و فی نفسه اصلا بهشت نیست.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر