۱۳۹۲ آبان ۲۴, جمعه

تمرین تفکر مفهومی (150)

 
شین میم شین

سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 155 ـ 156)  
 چو مستور باشد زن و خوبروی
به دیدار او، در بهشت است شوی

·        معنی تحت اللفظی بیت:
·        اگر زن پاکدامن و زیبا باشد، شوهرش با دیدن او احساس اهل جنت را خواهد داشت.

·        سعدی برای بیان منظور خود کدام دیالک تیک دیر آشنا را بسط و تعمیم می دهد؟

1
·        برای پاسخ به این پرسش  مفاهیم بیت را در نظر می گیریم:
·        مستور و خوبروی را
·         
·        عفت و پاکدامنی چیزی اخلاقی و نامرئی است.
·        اما خوبروئی چیزی نمودین و مرئی است.

·        پس می توان گفت که سعدی در این بیت برای توضیح زن ایدئال در جامعه بنده داری ـ فئودالی دیالک تیک داخلی و خارجی را به شکل دیالک تیک مستوری و خوبروئی بسط و تعمیم می دهد.
·        پیش شرط شادی و رضایت شوهر زیبائی درونی و برونی زن است.
·        به عبارت دقیق تر پیش شرط سعادت شوهر، زیبائی اخلاقی و جسمانی زن است.

2
·        سعدی از سوی دیگر، دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی را به شکل دیالک تیک خوبروئی و مستوری (پارسائی) بسط و تعمیم می دهد.
·        بنظر او دیالک تیک زیبائی و مستوری بودن زن شرط سعادت دنیوی شوهر است.
·        کامل تر و دیالک تیکی تر از این نمی توان استدلال کرد.
·        سعدی در آن واحد درون و برون را در نظر می گیرد و نه این و یا آن را.
·        به همین دلایل است که ما از دیالک تیکی اندیشی شیخ شیراز سخن می گوییم.
·        چنین طرز تفکری حتی امروز در جامعه و جهان امری نادر است:
·        حلایق یا درون را مطلق می کنند و برون را فراموش و یا برعکس.

3


·        زن در فرهنگ فئودالی تا حد اشیاء تنزل می یابد و تحقیر می شود.
·        به نظر سعدی، زن اگر مستور و زیبا باشد، خانه برای همسرش به بهشت مبدل خواهد شد، ولی اگر زن زیبا و یا پارسا نباشد، زندگی برای مرد به دوزخ بدل خواهد شد.

·        عیب و ایراد بینشی سعدی کجا ست؟

4
·        عیب و ایراد بینشی سعدی آنجا ست که دیالک تیک زن و مرد فقط از زن تشکیل نمی یابد.
·        علت اینکه سعدی برای مرد هیچ معیار فرمال و محتوائی تعیین نمی کند، باید در نقش تعیین کننده مرد در نظام اجتماعی بنده داری ـ فئودالی باشد.
·        در جوامعی که فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی تار و مار شده و مناسبات تولیدی سرمایه داری یکه تاز میدان است، عناصر روبنائی از این قبیل به حیات نکبت بار خود همچنان و هنوز ادامه می دهند و از زن همچنان خوبروئی و مستوری طلب می شود و زن کماکان تحت فشار و سرکوب بربرمنشانه قرار می گیرد.
·        این پدیده از جانسختی شعور اجتماعی حکایت می دارد.
·        شعور اجتماعی کهنه در این جور موارد، حتی صدها سال پس از تغییر وجود اجتماعی مختص به خود، به ایفای نقش بازدارنده و ارتجاعی خویش ادامه می دهد.

5
·        از این رو ست که برای روشنگری انقلابی آلترناتیوی وجود ندارد.  

·        مرد در قاموس سعدی از خودمختاری، آزادی و استقلال عمل و اندیشه بی حد و حصر برخوردار است.
·        ولی زن فاقد همه حقوق فردی و اجتماعی است.
·        مستوری زن به معنی تعلق انحصاری و مطلق او به شوهر است.
·        زن در فلسفه سعدی به مثابه یک شیئ، یک اوبژکت در نظر گرفته می شود.
·        مرد ـ به مثابه سوبژکت خودمختار ـ زن را در اختیار می گیرد و بر طبق میل و هوس خویش با آن رفتار می کند.
·        مرد می تواند زن را در صندوقخانه پنهان کند و حتی منت بر سر او بگذارد و فلسفه بافی کند که هر خردمندی جواهرات خود را در جائی قائم می کند.
·        اما جواهر تلقی کردن زن، به معنی اهانت به انسانیت زن است.
·        به معنی تحقیر زن است.
·        به معنی تنزل دادن زن تا درجه جمادات و اشیاء است.
·        به معنی انسانیت زدائی از زن است.
·        به معنی نفی آزادی و خودمختاری زن است.

6
·        بدین طریق زن حتی نازلتر از جانوران قلمداد می شود و در بهترین حالت کاریکاتوری از گوساله زرین موسی را به خاطر می آورد.
·        سعدی ـ بلحاظ فلسفی ـ زن را انسانیت زدائی می کند.

·        جامعه سعدی ششصد سال بعد از او علیرغم وقوع انقلابات مشروطه و سفید کسوت نکبتبار فئودالیسم را به زحمت از تن برمی کند، وارد مرحله تولید کالائی و نظام اجتماعی سرمایه داری می شود و نه تنها زن، بلکه همه چیز مادی و معنوی را شیئیت می بخشد، چیز واره تلقی می کند.
·        بهشتی که سعدی فئودال مآبانه نصیب مرد می کند، بهشتی سوبژکتیف، مجازی و مشروط است.
·        به محض اینکه زن خوبروئی و مستوری خود را از دست دهد، بهشت به جهنم بدل می شود و سعدی دنبال زن نو برای مرد می گردد.
·        بهشت موعود سعدی بهشتی موقتی، وابسته و مشروط است و فی نفسه اصلا بهشت نیست.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر