سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
هزار شاخه کشیدم به روشنایی روز
·
ز قعر ظلمت با جان نشسته در آغوش
·
به هر پیاله برگی ستاره چین گشتم
·
ز آبگیر فلک در تک شب خاموش
·
درون جنگل وحشت به خوابگاه وحوش
·
به چتر خویش
برآوردم آشیانه ماه
·
ز میوه های به جان پروریده افکندم
·
هزار گوهر رخشان به چشمه های سیاه
·
چه پیک ها که چو مرغان عشق پر دادم
·
به قله های مه آلود و محو آینده
·
چه سایه ها که به دست نوازش افشاندم
·
به خستگان گرانبار ره گشاینده
·
من آن سترگ درختم که در کناره راه
·
شکسته بال نشسته است چشم بر صحرا
·
من آن خموش درختم که نغمه در من نیست
·
مگر که باد برآرد ز جان من آوا
·
شکسته ساق من و باز همچنان مانده است
·
نیاز پیچش نیلوفری به پیکر من
·
شب آمده است، بیا ای گیاه وحشی خوی
·
بیا، بیا و سحر
کن شبی تو در بر من
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر