۱۳۹۲ آبان ۱۹, یکشنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (86)


سرچشمه :
صفحه فیسبوک شیده رضائی
آموخته ام که وابسته نباید شد
نه به هیچ کس، نه به هیچ رابطه اى
واین لعنتى نشدنى ترین کارى بود که آموخته ام !
«گریز دلپذیر»
آنا گاوالدا

میم حجری

·        نیاموخته ای، آنا.
·        هوای استقلال بر سر داشته ای.
·        و استقلال، ایدئالی بسیار زیبا ست.

1

·        استقلال اما به معنی فقدان مطلق پیوند و وابستگی نیست.

2


·        استقلال و یا خودمختاری ( (souveränität در دیالک تیک خودمختاری و هیرارشی تحقق می یابد.

3
·        چون چاره دیگری در دیدرس نیست.
·        چون همزیستی در خارج از این دیالک تیک، امکان پذیر نیست.

4

·        چون در هر همبودی برقراری تقسیم کار، الزامی است.
·        و همین تقسیم کار، پدید آورنده سلسله مراتب و هیرارشی است.

5


·        خودمختاری اما باید ایدئالی بی چون و چرا برای همه اعضای همبود باشد و رفته رفته رئال گردد.
·        چون فقط به شرط خودمختاری و به میزان خودمختاری، «آدم، آدم است.» (برشت)  
·        بدون خودمختاری، آدم، «تفاله ای از آدم است.»  (فروغ)  

6

·        دیالک تیک زندگی اما خصلت عینی دارد و گریزناپذیر است و ناگزیر.
·        دیکته می شود به بنی آدم.
·        برای اینکه ضرور است و اجتناب ناپذیر.

·        چیزها و انسان ها فقط در داربست دیالک تیک می توانند رشد کنند و توسعه یابند و به قول حکیم سرخ طوس، از «ناچیزیت» به «چیزیت» بگذرند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر