۱۳۹۲ آبان ۲۰, دوشنبه

چاله ها و چالش ها (365)


تداوم حیات حزب یا افول آن؟
بحث هائی پیرامون سازمان، حزب و الگوهای حزبی (۴)  
بهروز خلیق
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com     
  
مسعود بهبودی
« این امر از یکسو نشانگر ضرورت نوسازی احزاب سیاسی در عصر فراصنعتی است» 
(خلیق) 

1

·        در فلسفه علمی مفهومی به نام «دوران فراصنعتی» و یا «عصر فراصنعتی»  نداریم.

2

·        مفاهیم در هر رشته علمی و در فلسفه انعکاس معنوی واقعیات امور مربوطه اند.
·        تصاویر چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای عینی واقعا موجود اند:
·        بنابرین و به همین دلیل باید میان مفهوم و شیئ تصویر برداری  شده (منعکس شده) انطباق وجود داشته باشد.

2

·        کسی اصولا حق ندارد، اگر ذره ای پای بندی به حقیقت عینی داشته باشد، رابطه یاد شده را تخریب کند:

الف

·        در باستانشناسی و یا در علوم منفرد از قبیل اقتصاد، جامعه شناسی، روانشناسی، شیمی، فیزیک و غیره  مفاهیم و مقولات خاص خود آنها وجود دارد تا بکمک آنها درک و توضیح چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای مربوطه تسهیل شود.
·         مفاهیم «عصر حجر»، «عصر حجر نوین»، «انقلاب صنعتی»، «انقلاب فنی»، «انقلاب علمی ـ فنی» و غیره فقط در چارچوب علوم منفرد مربوطه اعتبار دارند و به کار می آیند.      

ب

·        در جامعه بشری  مفاهیم و مقولات فلسفه تاریخ، یعنی ماتریالیسم تاریخی بیانگر قوانین و قانونمندی های عام مربوطه اند و نه قوانین و مفاهیم و مقولات باستانشناسی، شیمیائی، اقتصادی، فیزیکی و غیره.

ت

·        توضیح مسائل جامعه بشری بکمک  مفاهیم و مقولات مثلا اقتصادی، جامعه شناسی، روانشناسی، فیزیکی و غیره بدان می ماند که کسی با چرخ خیاطی قصد شخم و شیار زدن زمین را داشته باشد.
·        همانطور که هر وسیله ساختاری دارد و متناسب با آن ساختار، فونکسیونی، به همان سان نیز هر مفهوم و مقوله ای در رشته مربوطه به درد درک و توضیح مسائل می خورد:
·        به عنوان مثال با مقولات شیمیائی اکسیداسیون و احیاء نمی توان روندهای عام جامعه بشری را درک کرد و توضیح داد.  

3

·        جامعه بشری با توجه به زیربنای آن (با توجه به مناسبات تولیدی حاکم، با توجه به ساختار اجتماعی ـ اقتصادی آن)  تعریف و تعیین می شود ونه با توجه به وسایل تولید آن و سطح توسعه وسایل تولید آن.
·        اگرچه توسعه وسایل تولید در توسعه مناسبات تولیدی تأثیر چشمگیری دارند.

·        مفهوم «عصر و یا دوران» یک مفهوم مهم و عام فلسفی برای توضیح مقاطع مهمی از تاریخ بشری در مقیاس جهانی است.

4

·        مفهوم «عصر» در باستانشناسی و غیره معنی بکلی محدودتری و دیگری دارد و به درد درک و توضیح مقاطع تاریخی ـ جهانی در جامعه بشری نمی خورد.
·        البته برای فلسفه علمی قابل تجرید و استفاده اند.

5

·        در باستان شناسی کشف و یا ترکیب و یا استعمال عناصر شیمیائی از قبیل سلیسیوم (سنگ) و آهن و مس و برنز و غیره و یا تحولات آب و هوائی نام عصری به دوش می کشد:
·        عصر حجر
·        عصر آهن
·        عصر مس
·        عصر یخبندان و غیره

·        این  مفاهیم اما به درد تعیین مقاطع تاریخی ـ جهانی نمی خورند.
·        چون در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی واحدی مثلا در عصر و یا دوران کمونیسم آغازین هم می تواند عصر یحبندان باشد و هم عصر مس و کوبالت و نیکل و آهن و برنز و غیره

6

·        به همین دلیل در فلسفه تاریخ (جامعه)  دوران و یا عصر لولهنگ نداریم.
·        عصر چماق سنگی و یا عصر چماق چوبی نداریم.
·        عصر خیش و گاو آهن نداریم.
·        اما عصر و یا دوران اشتراکی اولیه داریم.
·        دوران برده داری داریم.
·        دوران فئودالی داریم.
·        دوران سرمایه داری مبتنی بر رقاب آزاد داریم.
·        دوران امپریالیسم (سرمایه داری انحصاری و انحصاری دولتی) داریم.
·        و پس از پیروزی انقلاب اکتبر، دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم در مقیاس جهانی داریم.

7

·        د وران و یا عصر و یا ( Epoche ) یک مفهوم مهم فلسفی عام است و تعریف ثابت و استاندارد دارد:
·        دوران عبارت است از یک مقطع تاریخی معین در تاریخ جامعه بشری.
·        دوران مشخص کننده مقطعی از روند توسعه تاریخی است، که تا رسیدن بدان، گذشته مغلوب می گردد و آینده قوام می یابد.
·        دوران تعیین کننده خطوط اصلی زمان حال تاریخی در رابطه با گذشته و آینده است.
·        دوران ـ علاوه بر این ـ تعیین کننده نیروی اجتماعی اصلی پیشرفت اجتماعی در شرایط تاریخی مشخص است.

·        مراجعه کنید به  دوران در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

8

·        دوران کنونی نه دوران فراصنعتی و انترنت و فوتبال و سکس و غیره، بلکه دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم در مقیاس جهانی است.
·        در این زمینه دهها کتاب مفصل نوشته شده است.

9

·        مفهوم فلسفی دوران را که نمی توان به دلخواه و بسته به میل و هوس خویش تعریف و عملا تحریف کرد.

10

·        فلاسفه طبقه حاکمه برای تحمیق مردم و عوامفریبی از تحریف  مفاهیم استاندارد علمی و فلسفی شروع به کار می کنند و به  مفاهیم من درآوردی از این قبیل می رسند.
·        این جور  مفاهیم انعکاس درست و راستین واقعیات امور مربوطه نیستند و ارزش علمی ندارند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر