۱۳۹۲ آبان ۱۰, جمعه

سیری در تراژدی مهره سرخ (29)


اثری از سیاوش کسرائی 
 تحلیلی از شین میم شین

سهراب، آنچه زیور بازوی و دست تو ست
آن مهره
مهر جهان پهلوانی است
مردی بدان برآمده ره، ناچار
حتی
در مرز و بوم خویش
نقشی جهانی است

·        معنی تحت اللفظی:
·        سهراب، مهره سرخی که تو به بازوی خود بسته ای، مهره جهان پهلوانی است.
·        مردی که این مهره را به بازو دارد، علیرغم بودن در میهن خویش ایفاگر نقشی جهانی است.  

1

·        سیاوش در این بند شعر به توضیح محتوای معنوی مهره می پردازد:
·        او برای تبیین نظر خویش، دیالک تیک خاص و عام را به شکل دیالک تیک میهن و جهان، ملی و بین المللی بسط و تعمیم می دهد:
·        مهره بدین طریق، به مثابه تجسم دیالک تیک میهنپهلوانی و جهانپهلوانی نمودار می گردد.

·        اما چرا و به چه دلیل؟  

·        برای کشف دلیل سیاوش، باید به جای مهره سرخ، جهان بینی پرولتاریا را گذاشت.
·        کسی که جهان بینی پرولتاریا را از آن خود می کند و به عضویت حزب طبقه کارگر در می آید، در آن واحد در دو جبهه می رزمد:
الف

·        اولا در جبهه ملی و یا میهنی زیر پرچم سرخ طبقه کارگر کشور خویش

ب

·        ثانیا در جبهه بین المللی و یا جهانی زیر پرچم طبقه کارگر جهانی

3

·        به همین دلیل مهره سرخ در بازوی هر مبارز انقلابی تجسم دیالک تیک ناسیونال ـ انترناسیونال است:
·        تجسم دیالک تیک ملی و بین المللی است.

·        چرا و به چه دلیل؟ 
4

·        دلیلش این است که هم سرمایه و هم کار تجسم دیالک تیک ملی و بین المللی اند.
·        نمی توان بر ضد طبقه حاکمه ملی (سرمایه داران کشور خویش) مبارزه کرد، ولی سر در آخور طبقه حاکمه بین الملی (سرمایه داران کشورهای دیگر) داشت.
·        یعنی با خصم طبقاتی طبقه کارگر کشورهای دیگر پیمان اتحاد بست.

·        وحدت زحمتکشان متعلق به ملل مختلف برای پیروزی کار بر سرمایه ضرورت بی چون و چرا دارد.

·        از دیالک تیک عینی گریز و گزیری امکان پذیر نیست:
·        دیالک تیک داخلی و خارجی از خطه ماتریالیسم دیالک تیکی در جامعه بشری به اشکال مختلف بسط و تعمیم می یابد.
·        مثلا به شکل دیالک تیک ملی و بین المللی
·        به شکل دیالک تیک میهنی و جهانی

·        منظور سیاوش نیز همین است.
·        مهره سرخ بر بازوی سهراب مهره ملی محض نیست.    

نا پیش بین و غافل و سهل آزما کسان
که به نوخاسته جوان
یا هر ز راه تازه رسی ناگشوده چشم
بیگاه بسپرند چنین مهره گران

·        معنی تحت اللفظی:
·        کسی که مهره گرانمایه ای از این دست را قبل از موقع مناسب، به بازوی هر نوجوانی و یا هر تازه از ره رسیده ای می بندد، ساده لوح و غافل است و قادر به پیش بینی نیست.

1

·        سیاوش بدین طریق، از قول حکیم تیز اندیش طوس به عظمت رزم طبقاتی اشاره می کند:
·        مهره سرخ را باید زمانی بر بازوی کسی بست که بلوغ شخصیتی، عملی و نظری درخور کسب کرده است.
·        شاید سیاوش در این بند شعر، رهبری حزب خویش را به تازیانه انتقاد می بندد و سیاست عضوگیری آن را مبتنی بر ناپیش بینی، غفلت و سهل آزمائی می داند.

·        دلیل آن به احتمال قوی تجربه تلخ پس از کشتار و تخریب رهبری حزب است.

2

·        ستون فقرات حزب توده پس از ضربه وارده بر رهبری حزب، بطرز فجیعی در هم شکست.
·        سیاوش به احتمال قوی تنها ماند و شاهد چرخش تهوع انگیز اعضای حزب خویش به راست گشت.  

·        تراژدی مهره سرخ را نباید بازتولید مکانیکی تراژدی رستم و سهراب تصور کرد.
·        در این تراژدی سیاوش روح زمان معاصر جاری است.

·        این تراژدی بلحاظ فرم و عناصر فرمال همان تراژدی حکیم طوس است، ولی بلحاظ محتوا تراژدی دیگری است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر