اثری از سیاوش کسرائی
تحلیلی از شین
میم شین
سهراب، آنچه زیور بازوی و دست تو ست
آن مهره
مهر جهان پهلوانی است
مردی بدان برآمده ره، ناچار
حتی
در مرز و بوم خویش
نقشی جهانی است
·
معنی تحت اللفظی:
·
سهراب، مهره سرخی که تو به بازوی خود بسته ای، مهره جهان
پهلوانی است.
·
مردی که این مهره را به بازو دارد، علیرغم بودن در میهن
خویش ایفاگر نقشی جهانی است.
1
·
سیاوش در این بند شعر به توضیح محتوای معنوی مهره می
پردازد:
·
او برای تبیین نظر خویش، دیالک تیک خاص و عام را به شکل دیالک
تیک میهن و جهان، ملی و بین المللی بسط و تعمیم می دهد:
·
مهره بدین طریق، به مثابه تجسم دیالک تیک میهنپهلوانی و جهانپهلوانی
نمودار می گردد.
·
اما چرا و به چه دلیل؟
2
·
برای کشف دلیل سیاوش، باید به جای مهره سرخ، جهان بینی پرولتاریا
را گذاشت.
·
کسی که جهان بینی پرولتاریا را از آن خود می کند و به
عضویت حزب طبقه کارگر در می آید، در آن واحد در دو جبهه می رزمد:
الف
·
اولا در جبهه ملی و یا میهنی زیر پرچم سرخ طبقه کارگر
کشور خویش
ب
·
ثانیا در جبهه بین المللی و یا جهانی زیر پرچم طبقه
کارگر جهانی
3
·
به همین دلیل مهره سرخ در بازوی هر مبارز انقلابی تجسم دیالک
تیک ناسیونال ـ انترناسیونال است:
·
تجسم دیالک تیک ملی و بین المللی است.
·
چرا و به چه دلیل؟
4
·
دلیلش این است که هم سرمایه و هم کار تجسم دیالک تیک ملی
و بین المللی اند.
·
نمی توان بر ضد طبقه حاکمه ملی (سرمایه داران کشور خویش)
مبارزه کرد، ولی سر در آخور طبقه حاکمه بین الملی (سرمایه داران کشورهای دیگر)
داشت.
·
یعنی با خصم طبقاتی طبقه کارگر کشورهای دیگر پیمان اتحاد
بست.
·
وحدت زحمتکشان متعلق به ملل مختلف برای پیروزی کار بر سرمایه
ضرورت بی چون و چرا دارد.
·
از دیالک تیک عینی گریز و گزیری امکان پذیر نیست:
·
دیالک تیک داخلی و خارجی از خطه ماتریالیسم دیالک تیکی در
جامعه بشری به اشکال مختلف بسط و تعمیم می یابد.
·
مثلا به شکل دیالک تیک ملی و بین المللی
·
به شکل دیالک تیک میهنی و جهانی
·
منظور سیاوش نیز همین است.
·
مهره سرخ بر بازوی سهراب مهره ملی محض نیست.
نا پیش بین و غافل و سهل آزما کسان
که به نوخاسته جوان
یا هر ز راه تازه رسی ناگشوده چشم
بیگاه بسپرند چنین مهره گران
·
معنی تحت اللفظی:
·
کسی که مهره گرانمایه ای از این دست را قبل از موقع
مناسب، به بازوی هر نوجوانی و یا هر تازه از ره رسیده ای می بندد، ساده لوح و غافل
است و قادر به پیش بینی نیست.
1
·
سیاوش بدین طریق، از قول حکیم تیز اندیش طوس به عظمت رزم
طبقاتی اشاره می کند:
·
مهره سرخ را باید زمانی بر بازوی کسی بست که بلوغ شخصیتی، عملی و
نظری درخور کسب کرده است.
·
شاید سیاوش در این بند شعر، رهبری حزب خویش را به تازیانه
انتقاد می بندد و سیاست عضوگیری آن را مبتنی بر ناپیش بینی، غفلت و سهل آزمائی می
داند.
·
دلیل آن به احتمال قوی تجربه تلخ پس از کشتار و تخریب رهبری
حزب است.
2
· ستون فقرات حزب توده پس از ضربه وارده بر رهبری حزب، بطرز فجیعی در هم شکست.
·
سیاوش به احتمال قوی تنها ماند و شاهد چرخش تهوع انگیز اعضای
حزب خویش به راست گشت.
·
تراژدی مهره سرخ را نباید بازتولید مکانیکی تراژدی رستم
و سهراب تصور کرد.
·
در این تراژدی سیاوش روح زمان معاصر جاری است.
·
این تراژدی بلحاظ فرم و عناصر فرمال همان تراژدی حکیم
طوس است، ولی بلحاظ محتوا تراژدی دیگری است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر