«باید از مواضع
روحانی
در خصوص خلع سلاح کامل هسته ای و دیگر سلاح های کشتار جمعی
قاطعانه دفاع
کرد.
اپوزیسیون باید
بیاموزند که اشخاص مهم نیستند،
بلکه ایده ها مهم اند، ولو اینکه سخنان روحانی
پشتوانه عملی نداشته باشد.»
سرچشمه :
صفحه فیس بوک حریف
میم حجری
·
با احترامات فائقه باید گفت که این
دو جمله حریف فاقد انسجام منطقی اند.
·
چرا؟
1
·
برای اینکه کسی می تواند «در خصوص خلع سلاح
کامل هسته ای و دیگر سلاح های کشتار جمعی» موضع معنامند بگیرد که خودش آنها
را حداقل در اختیار داشته باشد.
2
·
به همین دلیل گفتگو و عقد قراردادهای خلع سلاح در خصوص
تسلیحات اتمی و غیره میان مثلا اتحاد شوروی سابق و امریکا و غیره صورت می گیرد و نه میان این و آن.
3
·
و گرنه برای موضعگیری دولت هائی که
در خصوص تسلیحات امحای جمعی مفلسین فی الارض اند، کسی تره خرد نمی کند.
·
طبیعی است که جمهوری روحانی موافق
خلع سلاح اتمی و غیر اتمی باشد تا جنگ ها فقط با چوب و چماق و قمه و قداره صورت گیرند، بسان زمان رسول اکرم و حتی هزار سال
قبل از رسول اکرم.
4
·
با پوزش از حریف، حمایت از چنین
کسانی نه نشانه خردی خارق العاده و فهم و فراستی ستایش انگیز، بلکه در بهترین حالت
نشانه حواس پرتی است.
·
این بدان می ماند که کسی از
هیچکاره ای در زمینه معینی به حمایت برخیزد و این کار بیهوده و بی محتوا را به
عنوان برنامه عملی ـ سیاسی خود جار بزند و حتی حشرات فی الارض را از خنده روده بر
کند.
حریف
ایده ها مهم اند،
ولو اینکه سخنان روحانی پشتوانه عملی نداشته باشد.
1
·
مفهوم «ایده ی فاقد پشتوانه عملی»
به چه معنی است؟
2
·
ایده ی فاقد پشتوانه عملی در بهترین
حالت به وعده سر خرمن می گویند.
·
مثال فی البداهه در این باره می
تواند به قرار زیر باشد:
·
حسن روحانی به حریف آواره بگوید که
سال دیگر صد میلیون دلار از اموال روحانیت به حساب پناهندگان آواره از دیار یأجوج
و مأجوج واریز خواهد شد.
·
و حریف پاشنه دهن برکشد و به تبلیغ
پر آب و تاب حمایت دست و دل بازانه روحانیت از مستضعفین آواره در جهان بپردازد.
3
·
ضمنا چگونه می توان از ایده ی فاقد
پشتوانه عملی و یا از وعده سر حرمن روحانی و روحانیت دفاع کرد و خود را مضحکه هر
کسی که ذره ای مغز در کله دارد، قرار نداد؟
4
·
هر کس که لبی از مارکسیسم مرحوم که
سهل است، از دیوان حافظ تر کرده باشد می داند که محک حقیقت ایده ها، پراتیک (تجربه
و عمل) است و نه ادعای توخالی.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که در او غش
باشد.
5
·
منظور خواجه و مارکس این است که محک صحت
دعاوی، تجربه است، یعنی پشتوانه عملی است و نه خود وعده سر خرمن و یا ادعای بد تر
از باد معده.
6
·
در غیر این صورت، حمایت از هر پرت
و پلائی توجیه و حتی ایدئالیزه می شود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر