۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی صادق هدایت (4)

 
۳۷ ویژگی ایرانیان از دید صادق هدایت در کتاب بوف کور
دکتر احمد ب  
تحلیلی از گاف سنگزاد
ویژگی دوم
اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهند.
·        از این حکم (جمله) صادق هدایت و یا دکتر احمد ب می توان به اسلوب (متد) فکری ایشان پی برد.

1
·        ایشان عملا دوئالیستی می اندیشند:
·        یعنی دو قطب متضاد و وحدت مند دیالک تیک عینی را به تبر می بندند و از همدیگر برای همیشه جدا می سازند.
·        آن سان که عملا هر نوعی از رابطه و پیوند میان آن دو قطب قطع می شود.
·        انگار دیوار بتونی نفوذ ناپذیری میان آندو بر پا شده است.

·        چرا و به چه دلیل ما به این نظر می رسیم؟
2
اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهند.

·        به این دلیل ساده که میان منافع فردی و منافع ملی در همه جای جهان و همیشه رابطه دیالک تیکی و ناگسستنی وجود دارد.
·        دیالک تیک فرد و جامعه، دیالک تیک عضو و همبود (اجتماع) دیالک تیکی ضرور و عینی و بی چون و چرا ست.
·        بدون برقراری این دیالک تیک، بشریت هرگز نمی توانست عالم حیوانی را ترک کند و به عالم انسانی گام نهد و حتی لحظه ای قادر به ادامه حیات باشد.
·        به همین دلیل هم بوده که انسان را موجودی اجتماعی نام داده اند:
·        اجتماعیت یکی از وجوه تمایز اصلی انسان با جماد و جانور است.
3
·        نه تنها انسان، بلکه حتی حیوان نمی تواند در فردیت مطلق خویش بسر برد.
·        به همین دلیل است که مورچه ها و ماهی ها و غیره به زندگی کلکتیف (دسته جمعی) روی می آورند.
·        از این رو می توان هم به عینیت دیالک تیک فرد و جامعه، عضو و همبود پی برد و هم به ضرورت صرفنظرناپذیر این دیالک تیک عینی.
4
·        دیالک تیک فرد و جامعه در حقیقت بسط و تعمیم دیالک تیک جزء و کل است.
·        به همان سان که در دیالک تیک جزء و کل، نقش تعیین کننده از آن کل است، به همان سان نیز در دیالک تیک فرد و جامعه، نقش تعیین کننده از آن جامعه است.
·        از این رو ادعای صادق هدایت و یا احمد ب، بلحاظ اسلوب فکری ادعائی متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)، سوبژکتیف و بی پایه است.
5
اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهند.

·        این ادعا از سوی دیگر، بوی تئوری فاشیستی موسوم به «تئوری نخبگان» را می دهد. 
·        چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه می رسیم؟
 
·        به این دلیل ساده که طرف، اکثریت مردم جامعه را در هر شرایطی به اگوئیسم مطلق متهم و محکوم می کند و اقلیت انتزاعی معینی را مستثنی می دارد و به مثابه ترجیح دهندگان منافع ملی بر منافع شخصی به عرش اعلی می برد.

·        این ادعا اما هم بلحاظ تجربی نادرست و غیرواقعی است و هم به دلیل نظری.
6
دلیل تجربی
·        دلیل تجربی برای اثبات نادرستی این ادعا را می توان به هنگام بروز شرایط استثنائی به چشم خود دید:
·        اگر کشوری مورد حمله بیگانه ای قرار گیرد، اتفاقا درست برعکس ادعای صادق هدایت و یا احمد، این اکثریت «بی همه چیز» جامعه است که بهترین فرزندان خود را اقناع، بسیج و حتی الامکان مسلح می کند و برای دفاع از منافع ملی به جبهه می فرستد.
·        یعنی عملا منافع شخصی را نه تنها «تحت هر شرایطی» بر منافع ملی ترجیح نمی دهد، بلکه چه بسا منافع ملی را حتی بر علایق عاطفی و غریزی طبیعی نیرومند خویش برتر می شمارد.
·        یعنی از جگر گوشه خویش، از پاره جسم و جان خویش می گذرد تا همبود را از گزند دشمن در امان دارد.
7
دلیل نظری
·        این نظر بلحاظ نظری نیز باطل است.
·        چون فرد تنها در دیالک تیک فرد و جامعه می تواند هم ادامه حیات دهد، هم به منافع شخصی و فردی خود هم وقوف پیدا کند و هم به آنها جامه عمل بپوشاند.
·        حتی بدترین بهره کش، حتی انگل ترین پارازیت باید به منافع «ملی» در هر شرایطی تمکین کند.
·        چون منافع ملی چارچوب و داربست لازم برای تأمین منافع فردی و شخصی را تشکیل می دهد.
·        در جزیره روبنسون کروزه نمی توان از منافع شخصی دم زد.


8
اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهند.

·        ایراد بینشی دیگر صادق هدایت و یا احمد ب، نگرش انتزاعی ایشان است.
·        ایشان بنا بر باور عمیق به تئوری ارتجاعی و غیرعلمی موسوم به «تئوری نخبگان»، جامعه بشری را نه آن سان که در واقع وجود دارد، بلکه آن سان که میل و هوسش ایجاب می کند، تصور و تصویر می کند.
·        جامعه بشری هرگز و هیچ کجا به صورت اقلیت نخبه و همه چیزدان و همه کاره و اکثریت زباله و نادان و هیچکاره وجود ندارد.
·        جامعه بشری در واقعیت طبقاتی اش وجود دارد.
·        یعنی به گروه های اجتماعی متضاد المنافع تقسیم شده است.
·        و هر طبقه اجتماعی بنا بر جایگاه واقعی خود در تولید اجتماعی، افکار و تمایلات و علایق و منافع خاص خود را دارد.
·        از این رو، بهتر است که طبقات اجتماعی هر جامعه بطور مشخص مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند و از صدور احکام کلی و انتزاعی پرهیز شود.
9
·        ما به تجربه ای زهر تر از زهر دریافته ایم که فقط اقلیت مافیائی بی چشم و رو ست که منافع شخصی و یا گروهی و محفلی و باندی خود را بر منافع جامعه و جهان ترجیح می دهد و فاجعه های فجیع می آفریند و نه برعکس.
 
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر