سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
گلزار
طرب، وادی خاموشان شد
·
خونابه ی
دل، باده می نوشان شد
·
شهری که
در آن، عشق عروسی می کرد
·
امروز
ولایت سیه پوشان شد
*****
·
شد
کامروا دوست ز ناکامی من
·
خندید ـ چو
شعله ـ بر من و خامی من
·
پیمانه
شدم که آبرویم بخشند
·
می رنگ
دگر داد به بدنامی من
*****
·
چشمم به
کران شب، نگه می ساید
·
و این
راه به غم در شده را می پاید
·
گویند که
رفته بر نمی گردد باز
·
اما دل
من می تپد:
·
«او
می آید!»
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر