عمر خیام
(427 ـ
510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی
از شین میم شین
تحلیل رباعی شماره ۵۶
آنها که
کهن شدند و اینها که نو اند
هر کس به
مراد خویش یکتک بدوند
این کهنه
جهان به کس نماند باقی
رفتند و رویم، دیگر آیند و روند
· معنی تحت اللفظی بیت:
· خواه کسانی که پیر شده
اند و خواه کسانی که هنوز جوان اند، بهتر است که یکسره به دنبال مقصود خویش بدوند.
· برای اینکه این جهان
کهنه به کسی تعلق نمی گیرد:
· پیشینیان ما رفتند، ما هم می رویم.
· کسان دیگری بعد از ما خواهند آمد و آنها نیز به
نوبه خود خواهند رفت.
آنها که
کهن شدند و اینها که نو اند
· خیام در این مصراع از دیالک تیک کهنه و نو پرده
برمی دارد.
· آنچه که بظاهر ساده و پیش پا افتاده می نماید،
حاوی دنیائی تئوری (نظر) و اندیشه است.
1
آنها که
کهن شدند و اینها که نو اند
· تئوری توسعه ـ به مثابه یکی از کشفیات بزرگ
کلاسیک های مارکسیسم ـ در همین مصراع خیام تبیین می یابد:
· توسعه (تکامل) هر چیز طبیعی، اجتماعی و فکری از
تنگه تنگ و دشوار همین دیالک تیک کهنه و نو می گذرد.
· میان نو و کهنه اما دیوار دوئالیستی نفوذناپذیر
کشیده نشده است.
· نو در بطن کهنه رشد می کند.
· نو بسان جنینی در رحم کهنه نشو و نما می یابد.
· نو بسان جنینی از شیره حیات کهنه تغذیه می کند.
· نو نافی دیالک تیکی کهنه است.
2
· میان کهنه و نو رابطه دیالک تیکی تز و آنتی تز
برقرار است.
· همان رابطه ای که میان تخم مرغ و نطفه برقرار
است:
· نطفه در روند توسعه خود، از سفیده و زرده تخم مرغ
تغذیه می کند.
· نطفه در روند رشد خود به نفی دیالک تیکی تخم مرغ
می پردازد.
· منظور از نفی دیالک تیکی چیست؟
3
· نفی دیالک تیکی ـ بر خلاف نفی مکانیکی ـ کهنه را
نیست و نابود نمی سازد.
· بلکه جنبه های مثبت و حیات مند کهنه را از آن خود
می کند:
· به همان سان که نطفه زرده و سپیده و ویتامین ها و
آنزیم ها و غیره تخم مرغ را از آن خود می کند.
· اکنون این سؤال پیش می آید:
· اگر نو جنبه های مثبت و حیات مند کهنه را از آن
خود می کند، این کردوکار به معنی تأیید است و نه نفی.
· به معنی اثبات است و نه سلب.
4
· درست است.
· نو فقط جنبه های منفی و مرده و میرنده کهنه را
نیست و نابود می سازد.
· نفی کهنه بوسیله نو همه جا و همیشه، به همین دلیل
نه نفی مکانیکی، بلکه نفی دیالک تیکی است:
· تأیید و تکذیب همزمان است.
· اثبات و سلب همزمان است.
5
· می توان گفت که نفی دیالک تیکی، دیالک تیکی از
پیوست و گسست است، دیالک تیکی از تداوم و شکست است.
· نو گسستی را، شکستی را وارد روند توسعه کهنه می
کند و ضمنا با در اختیار گرفتن جنبه های مثبت و بالنده کهنه، روند توسعه کهنه را
ادامه می دهد.
· به همین دلیل است که جامعه بشری، خط سیری بالنده
دارند و نه میرنده.
· رو به پیشرفت می رود و نه رو به قهقرا.
· صعود می کند و نه سقوط.
آنها که
کهن شدند و اینها که نو اند
هر کس به
مراد خویش یکتک بدوند
· خیام در این بیت، رهنمود و اندرز خود را خطاب به
پیر و جوان صادر می کند:
· بزعم خیام در این بیت، تلاش بشری باید در جهت نیل
به مراد، مقصد، مقصود، هدف و آماج خود باشد.
· طرز تفکر خیام اینجا از طرز تفکر سعدی و بویژه
حافظ فرسنگ ها فاصله می گیرد و به ضد آن بدل می شود.
· خصلت انقلابی به خود می گیرد.
· دنیوی می شود.
· خصلت اوپتیمیستی (خوش بینی) به خود می گیرد.
این کهنه
جهان به کس نماند باقی
رفتند و
رویم، دیگر آیند و روند
· خیام در این بیت واپسین رباعی به اثبات نظر خود
مبادرت می ورزد:
· دلیل خیام بر «یکتک دویدن به دنبال مراد»، کوتاهی
عمر است.
· خیام برعکس سعدی و حافظ کوتاهی عمر را نه برای دعوت
مردم به تسلیم و انفعال و تمکین، بلکه برای تشویق و تهییج مردم به تعیین هدف و
آماج و تحقق بخشیدن بدان به خدمت می گیرد.
· خیام ـ حداقل در این رباعی ـ موضع اوپتیمیستی (موضغ
مبتنی بر خوش بینی فلسفی) می گیرد و سنگر پسیمیستی (بدبینی فلسفی) سعدی و حافظ را
ترک می گوید.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر