۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۰, جمعه

سیری در جهان بینی عمر خیام (44)

 عمر خیام
(427 ـ 510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی از شین میم شین

تحلیل  رباعی شماره ۵۶

آنها که کهن شدند و اینها که نو اند
هر کس به مراد خویش یکتک بدوند 
این کهنه جهان به کس نماند باقی
رفتند و رویم، دیگر آیند و روند  

·       معنی تحت اللفظی بیت:
·       خواه کسانی که پیر شده اند و خواه کسانی که هنوز جوان اند، بهتر است که یکسره به دنبال مقصود خویش بدوند.
·       برای اینکه این جهان کهنه به کسی تعلق نمی گیرد:
·       پیشینیان ما رفتند، ما هم می رویم.
·       کسان دیگری بعد از ما خواهند آمد و آنها نیز به نوبه خود خواهند رفت.

آنها که کهن شدند و اینها که نو اند

·       خیام در این مصراع از دیالک تیک کهنه و نو پرده برمی دارد.
·       آنچه که بظاهر ساده و پیش پا افتاده می نماید، حاوی دنیائی تئوری (نظر) و اندیشه است.

1
آنها که کهن شدند و اینها که نو اند

·       تئوری توسعه ـ به مثابه یکی از کشفیات بزرگ کلاسیک های مارکسیسم ـ در همین مصراع خیام تبیین می یابد:
·       توسعه (تکامل) هر چیز طبیعی، اجتماعی و فکری از تنگه تنگ و دشوار همین دیالک تیک کهنه و نو می گذرد.
·       میان نو و کهنه اما دیوار دوئالیستی نفوذناپذیر کشیده نشده است.

·       نو در بطن کهنه رشد می کند.
·       نو بسان جنینی در رحم کهنه نشو و نما می یابد.
·       نو بسان جنینی از شیره حیات کهنه تغذیه می کند.
·       نو نافی دیالک تیکی کهنه است.

2

·       میان کهنه و نو رابطه دیالک تیکی تز و آنتی تز برقرار است.
·       همان رابطه ای که میان تخم مرغ و نطفه برقرار است:
·       نطفه در روند توسعه خود، از سفیده و زرده تخم مرغ تغذیه می کند.
·       نطفه در روند رشد خود به نفی دیالک تیکی تخم مرغ می پردازد.

·       منظور از نفی دیالک تیکی چیست؟

3

·       نفی دیالک تیکی ـ بر خلاف نفی مکانیکی ـ کهنه را نیست و نابود نمی سازد.
·       بلکه جنبه های مثبت و حیات مند کهنه را از آن خود می کند:
·       به همان سان که نطفه زرده و سپیده و ویتامین ها و آنزیم ها و غیره تخم مرغ را از آن خود می کند.

·       اکنون این سؤال پیش می آید:
·       اگر نو جنبه های مثبت و حیات مند کهنه را از آن خود می کند، این کردوکار به معنی تأیید است و نه نفی.
·       به معنی اثبات است و نه سلب.

4
·       درست است.
·       نو فقط جنبه های منفی و مرده و میرنده کهنه را نیست و نابود می سازد.

·       نفی کهنه بوسیله نو همه جا و همیشه، به همین دلیل نه نفی مکانیکی، بلکه نفی دیالک تیکی است:
·       تأیید و تکذیب همزمان است.
·       اثبات و سلب همزمان است.

5

·       می توان گفت که نفی دیالک تیکی، دیالک تیکی از پیوست و گسست است، دیالک تیکی از تداوم و شکست است.
·       نو گسستی را، شکستی را وارد روند توسعه کهنه می کند و ضمنا با در اختیار گرفتن جنبه های مثبت و بالنده کهنه، روند توسعه کهنه را ادامه می دهد.
·       به همین دلیل است که جامعه بشری، خط سیری بالنده دارند و نه میرنده.
·       رو به پیشرفت می رود و نه رو به قهقرا.
·       صعود می کند و نه سقوط.

آنها که کهن شدند و اینها که نو اند
هر کس به مراد خویش یکتک بدوند

·       خیام در این بیت، رهنمود و اندرز خود را خطاب به پیر و جوان صادر می کند:
·       بزعم خیام در این بیت، تلاش بشری باید در جهت نیل به مراد، مقصد، مقصود، هدف و آماج خود باشد.

·       طرز تفکر خیام اینجا از طرز تفکر سعدی و بویژه حافظ فرسنگ ها فاصله می گیرد و به ضد آن بدل می شود.
·       خصلت انقلابی به خود می گیرد.
·       دنیوی می شود.
·       خصلت اوپتیمیستی (خوش بینی) به خود می گیرد.

این کهنه جهان به کس نماند باقی
رفتند و رویم، دیگر آیند و روند

·       خیام در این بیت واپسین رباعی به اثبات نظر خود مبادرت می ورزد:
·       دلیل خیام بر «یکتک دویدن به دنبال مراد»، کوتاهی عمر است.

·       خیام برعکس سعدی و حافظ کوتاهی عمر را نه برای دعوت مردم به تسلیم و انفعال و تمکین، بلکه برای تشویق و تهییج مردم به تعیین هدف و آماج و تحقق بخشیدن بدان به خدمت می گیرد.

·       خیام ـ حداقل در این رباعی ـ موضع اوپتیمیستی (موضغ مبتنی بر خوش بینی فلسفی) می گیرد و سنگر پسیمیستی (بدبینی فلسفی) سعدی و حافظ را ترک می گوید.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر