۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه

سوسیالیسم به جای بربریت (31)

(مدخلی بر بحث در باره آینده)
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان شین میم شین

2
مبارزه طبقاتی و مسئله قدرت

اثری از الفارو سیکوه ئیروز

• مطالب یاد شده در بخش اول، بدان معنی است، که باید میان تعیین ماهیت حزب کمونیست، به مثابه پیشاهنگ طبقه کارگر و پیشاهنگ پیشرفت اجتماعی و حق حزب کمونیست به رهبریت جامعه گذار فرق گذاشت.
• (مراجعه کنید به اثر هانس هاینتس هولتس، تحت عنوان «کمونیست ها اکنون!»، ترجمه یدالله سلطان پور، ص 122)

• حزب کمونیست به مثابه پیشاهنگ، حتی پس از یک انقلاب پیروزمند، اقلیتی را تشکیل می دهد، اقلیتی که در رأس قافله توسعه به سوی سوسیالیسم و کمونیسم قرار می گیرد.
• قافله توسعه ای که هر لحظه می تواند در هم شکسته شود و جامعه به وضع سابق برگردانده شود، همانطور که سقوط سوسیالیسم در کشورهای اروپای شرقی نشان داد.
• قافله توسعه ای که در آن هنوزبه طور قطعی معلوم نیست، که کدام نیروی اجتماعی تعیین کننده سمت و سوی نظام اجتماعی آینده است.

• در جامعه گذار، هنوز نیروهای ضد انقلابی نیرومندی ادامه حیات می دهند.
• گروهی توهمات رفرمیستی را نشانه پیشرفت مندی جا می زنند، به کوتاه آمدن و ناپیگیری فرا می خوانند و ارزیابی پراگماتیکی مسائل روزمره در و دروازه به روی اوپورتونیسم می گشاید.

• ترکیب احزاب سیاسی فعال در جامعه گذار، رفتار و موضعگیری شهروندان آن کشور را منعکس می کند.

• از این رو ست، که سازمان یافتگی کمونیست ها از اهمیت خارق العاده ای برخوردار است.

• حزب، پرورشگاه شعور لازم برای مبارزه طبقاتی است.
• حزب جایگاهی است، که آماجگذاری جامعه بی طبقه، زنده نگه داشته می شود، گام های لازم در جهت آن، به شکل اقدامات مشخص تعیین می شوند و استراتژی سیاسی در واقعیت جامعه، جامه عمل انضباط مند می پوشد.

• حزب اگر بتواند طرح های خود را به مثابه طرح های معقول و متناسب با هدف تشریح کند، توافق نه فقط طرفداران خود، بلکه قبل از همه، افراد متزلزل و بی نظر را جلب کند و نیروی فشارمند توده ها را بسیج سازد، آنگاه می تواند لیاقت خود را در هر مورد بخصوص و در هر حادثه سیاسی مشخص نشان دهد.

• حزب اگر بتواند لیاقت خود را در انجام فونکسیون های محوله هر بار و در هر مورد مکرر نشان دهد، آنگاه قرعه رهبریت دولتی می تواند به نام آن زده شود.

• رهبریت (نقش رهبری) حزب، نه بوسیله صدور حکم و یا به برکت تسخیر قلدرمنشانه قدرت دولتی، بلکه به مثابه پاداش و ثمره خدمات صادقانه و بارآورش، از سوی توده های خلق به حزب کمونیست اعطا می شود.

• پیشاهنگیت (نقش پیشاهنگ) حزب از موضعگیری آن نشأت می گیرد و بیانگر موضع تاریخی حزب در هر لحظه پیشرفت است.

• حزب باید در هر لحظه پیشرفت اجتماعی، جانبدار نظام اجتماعی ئی باشد، که به ایمانسیپاسیون توده مولد و زحمتکش می انجامد.
• ایمانسیپاسیون یعنی رهائی توده مولد و زحمتکش با شرکت فعال خود آنها.

• پیشاهنگیت حزب به معنی سردمداری و سردستگی، به معنی رایج کلمه نیست.
• پیشاهنگیت حزب به معنی تقبل و انجام تکالیف است.
• پیشاهنگیت حزب با زحمات و فداکاری ها گره می خورد و مستلزم اخلاقمندی سیاسی بسیار عالی است.

• رهبریت حزب با موفقیت عملی حزب و با قاطعیت و پیگیری عملی آن پیوند تنگاتنگ دارد.
• پیش شرط رهبریت عبارت است از اینکه حزب دوشادوش متحدانش، به اولین پیروزی در مبارزه طبقاتی نایل آید و بورژوازی را بلحاظ سیاسی سلب قدرت کند، ولی هنوز گرایشات ناهمگونی وجود داشته باشند، که سمتگیری اصلی باید از میان آنها تشکیل گردد.

• پیشاهنگیت حزب یک تعین مطلق است.
• حزب کمونیستی که پیشاهنگ نباشد، نمی تواند خود را حزب کمونیست بنامد.
• پیشاهنگیت حزب کمونیست یک معیار تاریخی ـ فلسفی است و هر حزب کمونیست بر این مبنا ارزیابی می شود.

• رهبریت حزب کمونیست، اما نسبی است و به دوره گذار به سوی سوسیالیسم پیشرفته بستگی دارد، دوره ای که هنوز نیروهای اجتماعی ناهمگونی در کار اند و مهر خود را بر توسعه اجتماعی می کوبند و مسئله این است که کدام یک از آنها قادر به تعیین سمت و سوی توسعه اجتماعی باشد.

• نقش دوگانه حزب کمونیست در دوره گذار، یعنی به مثابه پیشاهنگ، مرجع انتقادگر بودن و همزمان، در جبهه متحد با احزاب و گروه های سیاسی دیگر، طالب رهبریت و حزب دولتی شدن بودن، تضادی را وارد حزب می سازد.

• حزب باید با این تضاد سر کند، تا از سوئی بتواند پیگیری در ساختمان سوسیالیسم را با اتکاء به نفس تضمین کند و از سوی دیگر، تحقق کمونیسم را مرحله به مرحله به پیش راند.

• مرحله گذار، مرحله آزمایش ها و شکست ها، موفقیت ها و اشتباهات خواهد بود، اشتباهاتی که باید تصحیح و پس گرفته شوند.

• مرحله گذار حاکی از یک حرکت اجتماعی غیرقطعی و غیرقابل برنامه ریزی صریح خواهد بود، حرکت اجتماعی ئی که در تنش نا آرام نسبت به جبهه متحد، تحکیم دستاوردهای حاصله را در مد نظر خواهد داشت.

• بنابرین حزب کمونیست برای حفظ شادابی، سرزندگی و پویائی خویش، در مرحله گذار به سوسیالیسم و ساختمان فرماسیون اجتماعی نوین باید به مثابه حزب، سازمان و بازگوگر نظرات اعضا و به مثابه حامل ابتکارات سیاسی، عدم وابستگی خود را به ارگان های دولتی حفظ کند، اگرچه از طریق نمایندگان خود، در حکومت و دستگاه اداری کشور به توسعه جامعه همت می گمارد و به مثابه حلقه ای در قانون اساسی سیاسی به اعمال کنترلی می پردازد.

• کلا در دوره حاکمیت دیکتاتوری پرولتاریا، یعنی در دوره ای که حزب کمونیست، به مثابه حزب پرولتاریا نقش مسلط را برای تحول مناسبات تولیدی به عهده دارد، باید میان فونکسیون دولتی و فونکسیون یک سازمان سیاسی حزب مرزبندی و جدائی روشن برقرار شود.

• به عبارت ساده و کوتاه، باید میان حزب و دولت مرزبندی شود، تا حزب آزادی عمل سیاسی خود را حفظ کند.

• اما از آنجا که حزب در قدرت دولتی شرکت دارد و در مراحل بعدی مرکز قدرت دولتی خواهد شد (و باید بشود)، این «مرزبندی» و «جدائی»، تنها بر مبنای جدائی مسئولین پست های حزبی و دولتی می تواند صورت گیرد.

• مسئولیت ادارات حزبی و دولتی باید در اختیار افراد مختلف قرار داده شود و همکاری آنها باید ضمن حفظ استقلال شان، بر مبنای قوانین تضمین شود.

• حزب کمونیست که به مثابه موتور پیشرفت جامعه به سوی کمونیسم، در جلوترین صفوف جبهه تاریخ می ایستد و لذا نمی تواند به دستاوردهای نایله در دولت سوسیالیسم قانع باشد، باید خود را با فونکسیون دوگانه خویش دمساز کند، یعنی به مثابه رهبر دولت در جبهه متحد با احزاب و گروه های دیگر عمل کند و همزمان به مثابه مرجع انتقاد پیگیر از این دولت در اوضاع و احوال معین باشد و نیروی پیش برنده آن باشد.

• برای اینکه حزب بتواند از عهده انجام این فونکسیون دوگانه برآید، باید افراد مسئول در پست های حزبی غیر از افراد مسئول در ادارات دولتی تحت فرمان حزب باشند.
• تردیدی نیست که اینها همه به نیروی حزب بستگی خواهند داشت.

• اما مرزبندی میان وظایف حزبی و وظایف دولتی هر چه روشن تر باشد، حزب به همان اندازه نیرومندتر خواهد شد.

چگونگی شیوه کار دبیرخانه مرکزی حزب، آنجا که مسئولین پست های دولتی و حزبی به تعیین استراتژی بر مبنای توافق نظر و چه بسا بر مبنای اختلاف نظر می پردازند، مسئله ای است، که در عمل، با توجه به پرنسیپ حل خواهد شد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر