پروفسور ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان شین میم شین• مفهوم جامعه از دیدگاه مارکسیسم ـ لنینیسم نتیجه بی واسطه تفکر ماتریالیستی در بررسی حیات اجتماعی بوده است.
• تفکر ماتریالیستی نه از افراد انتزاعی و غیرتاریخی، بلکه از افراد واقعی، یعنی از افراد مؤثر آغاز به کار می کند، از کردوکار عملی آنان آغاز بکار می کند، که همواره تحت شرایط اجتماعی معین و «تاریخی گشته» انجام می گیرد.
• انسان ها در کنش تاریخی عملی خویش با یکدیگر رابطه برقرار می کنند و وارد مناسبات اجتماعی با یکدیگر می شوند، که در کلیت شان، یعنی در سیستم شان، جامعه مربوطه را تشکیل می دهند.
• مناسبات اجتماعی که انسان ها در عرصه ها و شرایط مختلف حیات اجتماعی خویش برقرار می سازند، بی نهایت متفاوتند، ولی می توان آنها را به دو طبقه بزرگ تقسیم بندی کرد:
1
• مناسبات اجتماعی مادی که ماهیتا با مناسبات تولیدی انطباق دارند.
• مراجعه کنید به مناسبات تولیدی
2
• مناسبات ایدئولوژیکی که از ایدئولوژی، دولت، احزاب و غیره تشکیل می یابد.
• ماتریالیسم تاریخی مناسبات تولیدی و طبقاتی را بمثابه مناسبات مادی اولیه، بنیادی و تعیین کننده از انبوه متنوع روابط اجتماعی متمایز می سازد که ضرورتا از مرحله توسعه معین نیروهای مولده نشأت می گیرند.
• مراجعه کنید به نیروهای مولده
• مناسبات تولیدی و طبقاتی ساختار اقتصادی مادی هر جامعه ای را تشکیل می دهند و بر روی آنها ست که سرانجام فرم های مشخص همه بقیه روابط اجتماعی زیر بنا می شوند:
1
• مؤسسات دولتی معین
2
• ساختار سیاسی و حقوقی معین
3
• ایدئولوژی معین.
• بدین طریق جامعه ای در مرحله توسعه تاریخی معینی با خصلت خاص خود که ناشی از مناسبات تولیدی و طبقاتی موجود است، تشکیل می شود:
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی معین.
• بنابرین، جامعه عبارت است از سیستمی به معنای سیستمتئوری عام.
• به عبارت دیگر مفهوم ماتریالیستی ـ تاریخی جامعه (یعنی جامعه از دیدگاه ماتریالیسم تاریخی) هر دو جنبه مفهوم سیستم را در بر می گیرد:
• هم «عناصر فعال» سیستم را (یعنی افرادی را که نیروهای مولده سیستم را بکار می اندازند و انواع مختلف روابط اجتماعی را برقرار می سازند) و هم «ماتریس پیوند» را، یعنی ساختار سیستم را (یعنی مجموعه روابط ماهوی را که افراد با یکدیگر برقرار می سازند.)
• مراجعه کنید به سیستم، ساختار، عنصر، سیستمتئوری
• مفهوم فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی در کانون مفهوم مارکسیستی ـ لنینیستی جامعه قرار دارد.
• فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی ارگانیسمی را تشکیل می دهد که در پیدایش خود، در فونکسیون خود، در گذار خود به فرم عالی تر و در تبدیل خود به ارگانیسم اجتماعی دیگر از قانونمندی های معینی پیروی می کند.
• این ارگانیسم (فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی) واقعیتی را که جدا از افراد انسانی و جدا از کردوکار حیاتی آنان باشد، تشکیل نمی دهد.
• مراجعه کنید به ارگانیسم
• مفهوم جامعه ـ قبل از همه ـ انعکاس پیوندهای سیستمی ماهوی، تعیین کننده و اجتماعی است که در رفتار عملی افراد تشکیل می شوند و خود را در آن تحقق می بخشند.
• از سوی دیگر این مفهوم جامعه انعکاس این واقعیت است که روابط یاد شده که انسانها وارد آنها می شوند و جامعه مربوطه را تشکیل می دهند، نه بنا بر امیال و علایق انسان ها پدید می آیند و نه بنا بر یک قرارداد داوطلبانه.
• بلکه انسانها در تولید و بازتولید اجتماعی حیات اجتماعی خویش وارد مناسبات معین، ضرور و مستقل از امیال و علایق خویش می شوند، یعنی وارد مناسبات تولیدی می شوند، مناسباتی که جایگاه (موقعیت) عینی معین طبقات و اقشار را نسبت به هم تعیین می کنند و شالوده بقیه عناصر حیات اجتماعی را تشکیل می دهند.
• مفهوم جامعه از دیدگاه ماتریالیسم تاریخی بالاخره فاتحه تصور از انسان انتزاعی و طبیعت ابدی و ماورای تاریخی او را می خواند.
• مفهوم جامعه از دیدگاه ماتریالیسم تاریخی انسان تاریخی ـ مشخص را معرفی می کند، انسانی را که در جامعه معینی عمل می کند و با تشکیل و تحول عملی مناسبات اجتماعی کردوکار حیاتی و شیوه زندگی خود را و همراه با آن خویشتن خویش را، استعدادها، توانائی ها و منافع خود را تشکیل و تحول می بخشد.
• این مفهوم جامعه ـ در عین حال ـ با توضیح و تشریح اهمیت پراتیک روند مادی تولید و بازتولید و اهمیت مبارزه طبقاتی و انقلاب اجتماعی، ماهیت و نقش پراتیک تاریخی ـ مشخص را روشن می کند.
• مفهوم جامعه از دیدگاه ماتریالیسم تاریخی یک مفهوم علمی است.
• بسیاری از جامعه شناسان بورژوائی که قادر نیستند مفهومی علمی و بلحاظ نظری و عملی قابل استفاده از جامعه ارائه دهند، به مفهوم جامعه از دیدگاه ماتریالیسم تاریخی تهمت می زنند که گویا آن متافیزیکی است و نمی توان آنرا به محک تجربه زد.
•
• اما در واقع این مفهوم جامعه از دیدگاه ماتریالیسم تاریخی از پراتیک میلیون ها باره حیات اجتماعی و از شرایط قابل اثبات تجربی و علمی آغاز به حرکت می کند و کلیه روابط فی مابین مورد نظر آن اصولا قابل امتحان در کوره پراتیک اند.
• این مفهوم جامعه واقعیت اجتماعی رئالی را تعریف می کند که از امیال و علایق سوبژکتیف این و آن مستقل است، دارای شاخص های اوبژکیف و عینی است، بطور علمی قابل درک و قابل آزمایش است و لذا دقیقا تعیین و تعریف شده است.
• ببرکت این مفهوم جامعه بطلان کلیه گمانورزی های متافیزیکی راجع به چند و چون «جامعه» بطور کلی اثبات می شود، چرا که تفکر مبتنی بر آن فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی معین، پیوند سیستمی آن و گرایشات توسعه و تکامل آن را در مد نظر دارد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر