فیلسوف و تئولوگ فرانسوی
کشیش دربار مارگاریت نوارا
مؤسس اسکپ تیسیسم
فلسفه اوتحت تأثیر فلسفه میشل مونتان بوده است
کشیش دربار مارگاریت نوارا
مؤسس اسکپ تیسیسم
فلسفه اوتحت تأثیر فلسفه میشل مونتان بوده است
بخش دوم
نئواسکپ تیسیسم (تردیدگرائی نو)
پروفسور مانفرد بور
برگردان شین میم شین
نئواسکپ تیسیسم (تردیدگرائی نو)
پروفسور مانفرد بور
برگردان شین میم شین
• نئواسکپ تیسیسم عبارت است از رجعت به اسکپ تیسیسم یونانی، که در نیمه دوم قرن شانزدهم میلادی، از سوی مونتان و شرون در فرانسه صورت می گیرد.
• فلسفه های مونتان و شرون اما فقط نوسازی صرف اسکپ تیسیسم یونانی نبوده اند.
میشل مونتان (1533 ـ 1592)
سیاستمدار، فیلسوف فرانسوی
مؤسس ئسه ئیستیک
سیاستمدار، فیلسوف فرانسوی
مؤسس ئسه ئیستیک
• اسکپ تیسیسم یونانی محصول دوران تجزیه و تلاشی جامعه ای است که عمرش بطور تاریخی به پایان رسیده است.
• اسکپ تیسیسم یونانی شاخص فکری پایان توسعه یک فرماسیون اجتماعی است.
• نئواسکپ تیسیسم اما ـ برعکس ـ گشتاور یک آغاز و نو آغاز است.
• نئواسکپ تیسیسم یک آموزش فلسفی تناقض مند است.
• نئواسکپ تیسیسم موضعگیری جهان بینانه توسعه تضادمند بورژوائی آغازین آن زمان است.
• آموزش های مونتان و شرون بخش هائی از جریانات ایدئولوژیکی متمایز متنوع را تشکیل می دهند که بمثابه تدارک روشنگری فرانسه محسوب می شوند.
بخش سوم
اسکپ تیسیسم بطور کلی
اسکپ تیسیسم بطور کلی
• هر فلسفه ای که بطورکلی حاوی خطوط اگنوستیسیستی و معرفتی ـ بدبینانه باشد، هر تئوری شناخت که در امکان شناخت تردید کند و یا آن را بطور کلی زیر علامت سؤال قرار دهد و اسکپسیس (تردید) را بمثابه یک اصل عمده کند، هر جهان بینی که مدعی بی معنائی و بیهودگی هستی انسانی و طرفدار نیهلیسم (پوچگرائی) و ایراسیونالیسم (خردستیزی) باشد، اسکپ تیسیسم نامیده می شود.
• اسکپ تیسیسم در تاریخ فلسفه به صور گوناگون و در فرم های متنوع کم و بیش برجسته، پدیدار شده است.
• هگل در اثر خویش تحت عنوان «فنومنولوژی روح» به نقد ژرف و اساسا درستی از اسکپ تیسیسم می پردازد که در فرم های تاریخی مختلف، ولی در ماهیت واحد عرض اندام کرده است.
• هگل اسکپ تیسیسم را بمثابه «بی فکری» و «فضل فروشی عمدی می نامد که در آن رفت و برگشتی میان افراط خودآگاهی خود مانند و افراط دیگری از شعور تصادفی، آشفته و گمراهساز صورت می گیرد.»
• اسکپ تیسیسم عبارت است از «سقوط به قهقرای بی معنائی و ... سرگردانی در آن.» (هگل)
• برمبنای این نقطه نظرهای هگل، می توان گفت که فلسفه امپریالیستی عمدتا از اسکپ تیسیسم تشکیل یافته است:
مکاتب اسکپ تیسیستی در فلسفه امپریالیستی
1• پراگماتیسم که معیار حقیقت را در سودمندی قابل استفاده احکام می داند.
2
• جامعه شناسی دانش که تفکر علمی را تا درجه ایدئولوژی صرف تنزل می کند و مهر شعور کاذب (شعور مبتنی بر منافع) بر پیشانی اش می کوبد و تحقیر می کند.
3
• فلسفه حیات که برخورد پیگیر متدی درعلوم را طرد می کند و بجای آن حس ششم و ایراسیونالیسم های دیگر را می گذارد.
4
• اگزیستانسیالیسم که هستی انسانی را بی معنا و بیهوده اعلام می کند و غیره.
*****
• تردید مذهبی بیل و شک متدی دکارت را نباید با مظاهر اینچنینی اسکپ تیسیسم یکی انگاشت.
• این دو فرم شک و تردید گشتاورهای ثمربخشی در تأملات فلسفی و در عین حال عامل پیشرفت فلسفی و علمی بوده اند.
• این دو فرم شک و تردید بارها و بارها منشاء درک و فرمولبندی روابط دیالک تیکی بوده اند، گشتاورهای واقعیت عینی بوده اند، به انفجار سیستم های مفهومی کهنه و ایستا منجر شده اند و پیشداوری های جهان بینانه مربوطه را متزلزل ساخته اند.
• این دو فرم شک و تردید گشتاورهای تاریخ دیالک تیک را تشکیل می دهند.
• برزین آذرمهر ـ شاعر جانبدار پیشرفت اجتماعی ـ این دو فرم شک و تردید را شک پویا نامیده است. مترجم
*****
• کانت هرازگاهی در رابطه با هیوم تئوری شناخت امپیریسم را اسکپ تیسیسم می نامد.
• اسکپ تیسیسم بطور عامتر و اغلب در زبان محاوره ای بمعانی زیرین بکار می رود:
• بمعنای گریز روشنفکرانه از قبول مسئولیت.
• بمعنای بی ایمانی به نیروی جنبش های انقلابی، به نیروی طبقه کارگر و حزبش.
• بمعنای بی لیاقتی ناشی از انجماد فکری در واکنش نشان دادن به پدیده های نو.
• بمعنای بی لیاقتی ناشی از تحجر فکری در واکنش نشان دادن به شرایط دشوار مبارزه طبقاتی و متعاقب با آن، بمعنای هراس از تصمیم گیری و قبول مسئولیت برای آن، یعنی درجا زدن فکری و عملی در اوضاع و احوال کهنه.
• این نوع از اسکپ تیسیسم با هر فرمی از موضعگیری انقلابی ناسازگار است.
• مراجعه کنید به ندانمگرائی (اگنوستیسیسم)
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر