۱۳۹۹ خرداد ۹, جمعه

درنگی در چیستایی حزب توده (۵)


بس نقش ها زدند 
ولی
 روز آزمون 

یک از هزارشان 
نشد 
آن بی نظیر ما
 
درنگی
از
میمحا نجار
 
کریم
سلام
 جناب نوید 
که 
معلوم نیست کی هستید و چکاره؟ 
 شما 
را 
چه به و نوید و حزب توده ایران ؟ 
 
چه کسی گفت که تحلیل های حزب توده ایران تا پلنوم هفده غط بوده؟
 
 چرا چنگ به چهره توده ای ها می کشید؟
بنده 
با
 " نامه مردم " امروز کاری ندارم
 که 
امروز 
 ارگان رسمی حزب شده است
ولی آش دیگر انقدر شور نشده است 
که 
هر ننه قمری 
 سیاست های حزب را تا پلنوم هفده به آش و لاشی تفسیر کند 
و
 از
 نام و رسم توده ای ها
 سوء استفاده کند 
شما بهتر نیست 
خود را معرفی کنید 
و
 با 
نام خود 
وارد کارزار شوید 
تا بدانیم چند مرده حلاج هستید؟ 
پنهان شدن پشت اسم و رسم توده های ها 
صادقانه نیست 
و 
کسی 
هم 
به 
حرف های صد من یک غاز شما 
توجه نخواهد کرد 
البته اگر بنده را متهم به ساواکی و ساوامایی نکنید
 که 
علاقمند هستم شمارا شناسایی کنم و به ساواما گزارش کنم.
 
۱
چه کسی گفت که تحلیل های حزب توده ایران تا پلنوم هفده غط بوده؟
 
از این سؤال مش کریم
هم
سوبژکتیویسم معرفتی او
آشکار می گردد
و
هم
طرز «تفکر» اسکولاستیکی او.
 
نئاندرتال ها
بدون استثناء
هفتصد سال عقب مانده تر از خواجه شیرازند.
 
محک تمیز حقیقت از باطل
در
قاموس این زباله ها،
ابراز نظر اوتوریته ای 
است.
 
درد 
اکنون
این است
که
اوتوریته ای
جز سید علی خامنه ای، مشد حسن روح عالی، جنتی جذامی و تمساح یزدی
 در دیدرس نیست
تا
«به تأیید نظر، حل معما کند»
و
مش کریم 
متقاعد شوند.
 
خواجه شیراز
اما
هفتصد سال قبل
در
سنت مارکس
از
بلندترین گلدسته های شیراز
معیار عینی و علمی و مطمئن لازم برای کشف حقیقت
را
جار زده است
تا
کرها و خرهای جهان
هم
بشنوند:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود
هرچه در آن غش باشد.
 
به
زبان مارکس
معیار عینی و علمی و مطمئن حقیقت
پراتیک 
است.
 
عمل
است.
 
تجربه 
است.
 
آزمون و آزمایش
است.
 
دلیل متقن غلطیت خط مشی خرکی حزب توده خفته در خاوران خونین
عوضی گرفتن عنگلاب با انقلاب
فاشیسم و فوندامنتالیسم با دموکراتیسم و آنتی امپریالیسم
خرافه با خرد
بوده است.
 
خریت حزب توده
شبیه خریت استالین
بوده است.
 
استالین 
هم
با
هیتلر
متحد شد
و
بر سرش همان بلا آمد که بر سر باخه و خر آمده است.
به
روایتی
۲۸ تا ۴۰ میلیون روس
به
خاک و خون در غلتیدند
و
شهرهای روسیه
با
خاک و خاکستر 
یکسان شدند.
 
۲
چرا چنگ به چهره توده ای ها می کشید؟
 
مش کریم
کودن 
به 
تمام معنی
 است
و
دو زاری اش
هنوز نیفتاده
که
توده ای ها
حتی
سنگ گوری ندارند
تا
کسی
گلی بر گورشان نهد.
 
چه رسد به اینکه رویی داشته باشند،
تا
کسی چنگی بر آن زند.
 
مش کریم
خیال می کند
که
هر طویله ای می تواند حزب توده باشد
و
هر خری می تواند توده ای باشد.

۳
بنده 
با
 " نامه مردم " امروز کاری ندارم
 که 
امروز 
 ارگان رسمی حزب شده است
 
از مش کریم کودن چه پنهان 
که
تئوریسین همین نامه مردم
کاشف ماهیت فوندامنتالیستی طبقه حاکمه طویله جماران بوده است
و
این
خدمت بزرگ او بوده است.
 
 
نامه مردم
  معیوب است،
ولی 
بسان راه توده و مهر توده و ماه توده و عدالت و انصاف و چاه  توده
زباله نیست.
 
۴
ولی آش دیگر انقدر شور نشده است 
که 
هر ننه قمری 
 سیاست های حزب را تا پلنوم هفده به آش و لاشی تفسیر کند 
و
 از
 نام و رسم توده ای ها
 سوء استفاده کند 
 
سیاست حزب توده
در سال های پس از ۲۸ مرداد
همیشه غلط بوده است.
 
ما
در
صدها تحلیل متنوع
و
اکنون
در
تحلیلی تحت عنوان درنگی در فرازی «از دیدار خویشتن» احسان طبری 
  به
خریت ها و خطاهای خطیر حزب توده
اشاره کرده ایم و اشاره خواهیم کرد.

۵
شما بهتر نیست 
خود را معرفی کنید 
و
 با 
نام خود 
وارد کارزار شوید 
تا بدانیم چند مرده حلاج هستید؟
 
حقیقت
در
نظر نوید است و نه در اسم و رسم و آدرس و عکس نوید.
 
تو
اگر 
شعور داری،
نظرش را بررسی کن و بطلان نظرش را استدلال و اثبات کن.
تو
دنبال اسم و رسم و آدرس و عکس می گردی
تا
برایش پرونده بسازی 
آبرویش را بریزی
و
ضمنا
از
چشم و ابرویش
ایراد بگیری.
 
ضمنا
چرا از اجامر نئاندرتال
که
هر هفته با عکس سکسی جدیدی 
سنگ اجامر فاشیسم و فوندامنتالیسم جماران و جمکران
را
به
سینه می زنند
و
خرمن لایک عیاشان و علافان
را
درو می کنند،
اسم و رسم  و آدرس و عکس
طلب نمی کنی؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر