۱۳۹۹ خرداد ۶, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۴۰)



شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
 
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت هشتم
 (دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۸ ـ ۲۹)

۱
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق

معنی تحت اللفظی:
در
دمشق
چنان قحطسالی رخ داد
که
خلایق
حتی
تمایلات غریزی
را
  فراموش کردند.


این شعر
یکی از بهترین و ماندگارترین و هومانیستی ترین اشعار سعدی است.

این
شعری
است
که
وجدان کوفته و خفته انسان جامعه طبقاتی
 را
از
ریشه
به
لرزه
می اندازد
و
اشک حسرت بر بهشت برباد رفته جامعه بی طبقه اولیه
را
بر
چشم های کوته بین
روان می سازد.
حادثه ای که سعدی در این حکایت ترسیم می کند،
حادثه ای
عمدتا
طبیعی است.

می توان گفت، که بروز قحطی
تا حدودی،
تقصیر مستقیم انسان
 نیست.

از این رو، ما در این حکایت سعدی،
با
 استثناء
سر و کار داریم
و
نه
با
 قاعده.
بنا بر جزم «مشیت الهی» که سعدی یکی از پیروان سرسخت آن است،
 خدا
 به
عللی
که
فقط برای او معلوم است،
بر
 اهالی شام
بلائی نازل کرده،
که
عشق را از یادها برده اند.

آنجا
که
 غریزه حفظ نفس
از
گزند گرسنگی
 یکه تاز میدان شده است،
 نه
عقل
 را
فرصت گفتار
می ماند
و
 نه
غریزه جنسی و عشق
 را.

دیالک تیک جذب و دفع
در
 ارگانیسم هر موجود،
بنیادی ترین، ضروری ترین و صرفنظر ناپذیرترین دیالک تیک حیات
است.

بدون ارضای این دیالک تیک،
امکان پرداختن به چیزی
ممکن نیست.

این دیالک تیک حیاتی و بی چون و چرا  
 را
در اواسط قرن نوزدهم،
کارل مارکس،
رسول رهائی نهائی،
برای اثبات تز «درک ماتریالیستی تاریخ»
خاطرنشان بشریت شده است.

۲
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق

می توان گفت
که
سعدی
در
 این بیت شعر
دیالک تیک حوایج مادی و حوایج غریزی و روحی و روانی
را
به
شکل دیالک تیک مایحتاج حیاتی (آب و نان و مسکن و پوشاک و خوراک و بهداشت) و عشق بسط و تعمیم می دهد
و
نقش تعیین کننده
را
به
درستی
از
آن مایحتاج حیاتی می داند.

همین اندیشه
یکی از مهم ترین احکام ماتریالیسم تاریخی
است.

صدها سال پس از مرگ سعدی
همچنان و هنوز
اندیشه ای
وجود ندارد
که
نطفه ای از آن
در
میراث غول آسای سعدی
وجود نداشته باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر