۱۳۹۹ خرداد ۳, شنبه

درنگی در شعر سهراب سپهری (۱۰)


درنگی
از
ربابه نون
 
۱
نقش هایی که کشیدم 
در 
روز
شب
 ز راه آمد
 و
 با 
دود 
اندود
 
طرح هایی که فکندم
 در شب
روز 
پیدا شد 
و
 با
 پنبه 
زدود
 
معنی تحت اللفظی:
نقش هایی 
را
که 
در طول روز کشیده بودم،
شب
با
دود
پوشاند.
 
طرح هایی
را
که
در
طول شب
افکنده بودم،
روز
با
پنبه
پاک کرد.

۲
نقش هایی که کشیدم 
در 
روز
شب
 ز راه آمد
 و
 با 
دود 
اندود
 
طرح هایی که فکندم
 در 
شب
روز 
پیدا شد 
و
 با
 پنبه 
زدود
 
در این بند شعر سهراب
صحت تحلیل سیاوش
به
مراتب
بیشتر
اثبات می شود:
در این بند شعر سهراب
نقش و طرح
سروده می شوند.
 
زنده باد سیاوش
که
چشم ما ست.
 
سهراب در این بند شعر،
دیالک تیک های زیر
را
توسعه می دهد:
 
الف
دیالک تیک شب و روز
(ظلمت و نور)
را
 
ب
دیالک تیک طرح و نقش
(دیالک تیک فرم و محتوا)
را
 
پ
دیالک تیک پنبه و دود
(دیالک تیک سفید و سیاه)
را
 
ت
دیالک تیک اندودن و زودن
(ثبت و حذف، اثبات و سلب، اثبات و نفی)
را
 
ث
دیالک تیک نقش کشی و طرح افکنی
را
که
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا
ست.
 
اینهمه دیالک تیک با اینهمه خست و قلت
ضمنا
در
عین بی خبری از دیالک تیک عینی هستی.
 
به
همین دلیل 
می توان گفت
که
دیالک تیک عینی هستی
خود
را
به
شاعر دیالک تیک نفهم دیالک تیک ستیز
تحمیل کرده است.
 
بالاتر از حقیقت
دستی نیست
و
دیالک تیک 
کلید در گنج حقیقت است.
 
۳
دیرگاهی
 است 
که 
چون من 
همه 
را
 
رنگ خاموشی 
در 
طرح لب
 است
 
جنبشی نیست دراین خاموشی
 
دست ها، پاها 
در
 قیر شب
 است.
 
سهراب در این بند شعر،
دیالک تیک های زیر
را
توسعه می دهد:
دیالک تیک من و همه
را
که
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک جزء و کل (فرد و جامعه)
است.

دیالک تیک طرح لب و رنگ خاموشی
را
که
فرمی از بسط و تعمیم فرم و محتوا ست.

دیالک تیک جنبش و سکون
را
و
دیالک تیک دست ها و پاها و قیر شب
را
که
فرم هایی از بسط و تعمیم  دیالک تیک حرکت و سکون
اند.
 
پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر