۱۳۹۹ خرداد ۳, شنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۴۶)

·
 
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت

فصل هفتم
بخش اول
قسمت ۸
 

۲۲
·     به نظر کانت، این آنتی نوم ها، نه از تجربه، بلکه از خرد محض سرچشمه می گیرند.

۲۳
·     این اما بدان معنی است که ما در مورد آنتی نوم ها، با موارد مشخص «جدال خرد محض با خویشتن خویش» سر و کار داریم.

۲۴
·     برای اینکه خرد، وقتی که جهان را از نقطه نظر لایتناهیت (بی پایانی) (کلیت)، مورد قضاوت قرار می دهد، در وضعیتی قرار می گیرد که راجع بدان، یعنی راجع به موضوع شناخت خود، جملات متضاد تبیین می دارد.
·     ضمنا، علاوه بر آن، آنها را اثبات می کند.

۲۵
·     شکی نیست که شناخت بشری، وقتی که از حد با پایانی ها پا فراتر می نهد و به سوی بی پایانی (لایتناهیت) می رود، به تضادها برخورد می کند و همانطور که انگلس می گوید، «تشکیل بی پایانی (لایتناهیت) از با پایانی ها (پایان مندی ها)، تضادی است.»
·     (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۴۸)

۲۶
·     اما اینکه تضاد، فقط باید متعلق به خرد باشد، پیشداوری ایدئالیستی ـ ذهنی ئی بیش نیست.

۲۷
·     برای اینکه این خرد نیست که به تضاد برمی خورد، بلکه خود واقعیت عینی است که مملو از تضادها ست.

·     (برای اینکه واقعیت عینی از ذره تا کهکشان خصلت دیالک تیکی دارد. مترجم)

۲۸
·     هگل می نویسد:
·     «دور راندن تضاد از جهان و چپاندنش در فکر، یعنی در خرد و به حال خود گذاشتن لاینحلش در خرد، لطف بزرگی در حق جهان است.»
·     (هگل، «منطق»، جلد ۱، ص ۲۳۶)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر