۱۳۹۹ خرداد ۱۰, شنبه

درنگی در تحلیلات و تأملات و تصورات این و آن (سنت قتل ناموسی در طویله های جهان و جماران) (۵)

 
ویرایش و درنگ
از
ربابه نون

منبع:
سایت راه کارگر
 
۱
اعظم بهرامی

 احتمالا 
شما 
نیز 
ماجرای تلخ رومینا اشرفی دختر ۱۴ ساله اهل تالش 
را 
خوانده اید 
دختری که قربانی تعصبات جامعه مردسالار شد 
و
 قانونی که نه تنها برای او حمایت و کمکی در نظر نگرفت 
بلکه او را به آغوش مرگ فرستاد . 
 
۱
علل تراژدی رومینا اشرفی
در
قاموس اعظم بهرامی
عبارتند 
از
تعصب پدر 
مردسالاری جامعه
قانون جامعه
 
فاناتیسم پدر رومینا اشرفی،
در
واکنش عصبی ـ خرکی او
بی تأثیر نبوده است
ولی
نقش تعیین کننده هم نداشته است.
 
فاناتیسم
اولا
چیزی سوبژکتیو
است.
 
یعنی
 علت اوبژکتیو (عینی)
داشته است.
 
فاناتیسم
مادر زادی
 نیست.
 
فاناتیسم
اکتسابی 
است.
 
فاناتیسم
چیزی طبیعی و غریزی
نیست.
 
فاناتیسم
 چیزی اجتماعی و طبقاتی
است.

طرز تفکر اعظم بهرامی
سوبژکتیویستی
است.
 
جهان بینی مبتنی بر سوبژکتیویسم معرفتی
هم
ایدئالیستی
است.
 
یعنی
وارونه و پادرهوا ست.
 
ما
نمی دانیم
که
اعظم بهرامی
کیست.
مهم هم نیست.
 
مهم این است
که
سازمان راه کارگر
چیست و کیست؟
 
چون
اگر 
کسی
 با 
الفبای فلسفه علمی و جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی
آشنا باشد،
به
خرافی بودن علت تراشی از تعصب
پی می برد.
 
راه حل مبتنی بر تحلیل اعظم بهرامی و بهرامیان بیشمار طویله جماران و جهان،
بسیج توده
برای مبارزه با تعصب و یا فاناتیسم
خواهد بود.
 
از آنجا که تعصب و یا فاناتیسم
ثانوی
است،
چنین کردوکاری،
شباهت غریبی به آب در هاون کوبیدن خواهد داشت.
 
اعظم بهرامی
و
سازمان راه کارگر و طویله های دیگر
خواننده و توده
را
به
دنبال نخود سیاه 
می فرستند.
 
یعنی 
دست به خودفریبی و عوامفریبی می زنند.
 
یعنی
فاقد سواد مارکسیستی و صداقت انقلابی اند.
 
۲
تعصب پدر  
 
اگر
به
  فاناتیسم
تیزتر 
بیندیشیم،
به
ترادیسیونالیسم 
(سنتگرایی)
می رسیم
که
یکی از ستون های ایده ئولوژیکی اشرافیت فئودالی ـ روحانی و بورژوازی سنتی
است.
 
تضاد دو جناح اصلی طبقه حاکمه برخاسته از کودتای ۲۸ مرداد
نیز
اگر
از
تضاد فئودالیسم با کاپیتالیسم
(اشرافیت فئودالی ـ روحانی و بورژوازی سنتی با بورژوازی مدرن)
صرفنظر کنیم،
ضمنا
تضاد ترادیسیونالیسم با مدرنیسم 
(سنت و تجدد)
بوده است
که
قصه دراز دارد و به انقلاب مشروطه می رسد.

یکی از دلایل حمایت توده عقب مانده از قافله تمدن و رنسانس (روشنگری) از دار و دسته خمینی
همین ترادیسیونالیسم (سنتگرایی) بوده است.
یعنی
همین فاناتیسم و یا تعصب مورد نظر اعظم بهرامی بوده است.

محتوای انتقاد مستمر روحانیت شیعه از انقلاب بورژوایی سفید
اگرچه 
اصلا و اساسا 
دفاع از فئودالیسم در مقابل کاپیتالیسم و کمونیسم
بوده است،
ولی
ظاهرا و علنا و عملا
انتقاد از مدرنیته 
(خواه مدرنیته کاپیتالیستی و خواه مدرنیته سوسیالیستی)
و
دفاع از ترادیسیون (سنت، سنت رسول اکرم و اعظم و عنتر و ابتر)
بوده است.
 
محتوای مواعظ پرهای و هوی وعاظ با عمامه و بی عمامه
در
منابر قدیم و جدید
انتقاد
از
می نی ژوپ
بی حجابی زنان
بی بند و باری جوانان
میخوارگی
الواطی 
 لاابالیگری
بی غیرتی
و
نهایتا
مدرنیته بورژوایی واپسین
بوده است.
 
طبقه حاکمه کثافت کنونی
سوار بر امواج ترادیسیونالیسم (سنتگرایی)
روی کار آمده است.
 
به
توده عقب مانده از قافله تمدن و رنسانس
وعده تشکیل جامعه ای پاک و پارسا،
داده شده بوده است.
 
دلیل چسبیدن کماکان طبقه حاکمه کثافت کنونی
به
حجاب و اسلام و سنت و ارشاد و سرکوب زنان و جوانان،
نیز
تداوم بخشیدن به همان ترفند موفقیت آمیز طبقاتی سابق
است.
 
و گرنه
توله های ماده و نر خود طبقه حاکمه کثافت کنونی،
در
سواحل متروپول های امپریالیستی،
لخت می گردند
و
از
سالن مدی در پاریس به سالن مد دیگری در میلان
می روند.
 
اگر اعظم بهرامی و بهرامیان بیشمار
اعلام جهاد بر ضد فاناتیسم دهند،
جواب دندان شکن
را
قبل از همه
از
جماران
خواهند شنید.
 
می توان گفت
که
فاناتیسم
در
طویله جماران
نهادینه
شده است.
 
دولت امام زمان
در
واقع
دولت تعصب و فاناتیسم است.
 
یعنی
بدون سرنگونی طبقه حاکمه کثافت کنونی
نمی توان
قدمی بر ضد تعصب و فاناتیسم
برداشت.
 
برای اینکه هر لاشخور حوزه های لواطیه و سپاه و بسیج و کلاه مخملی و غیره
تجسم مطلق تعصب
است.
 
فاناتیسم
با
فئودالیسم و فوندامنتالیسم
عجین شده است.
 
هر لاشخور حزب الله و حماس و داعش و نصرالله
مظهر مطلق فاناتیسم
است.
 
یعنی
بدون اعلام جهاد بر ضد فوندامنتالیسم (چه سنی و چه شیعی)
اصلا
نمی توان ترادسیونالیسم و فاناتیسم را به چالش کشید.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر