۱۳۹۹ خرداد ۶, سه‌شنبه

درنگی در شعر سیاوش کسرایی تحت عنوان «هدیه برای خاک» (۵)

 
 
هدیه برای خاک
  سیاوش کسرایی 

ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
 
۱
- نه

اینجا نهال آرزو و عشق
کاشته ام من.
 
خاوران
در این بند شعر سیاوش
به
مثابه باغستان بالقوه ی عشق و آرزو
تصور و تصویر می شود.
 
هر شهید حزب توده
در
قاموس شاعر توده
نهال عشق و آرزو
ست.
 
سؤال این است
که
محتوای واژه های عشق و آرزو
در این بند شعر سیاوش چیست؟
 
سیاوش
بی کم ترین تردید
 عاشق آرزومند تک تک همرزمانش بوده است
و
منظورش 
هم 
همین 
است.

۲
از نردبان خشم فرا رفته
بر آسمان درد
یک افق خون
نگاشته ام من. 
 
شط خونی 
که
از
اندام اهورایی سران و سرداران و فرزندان حزب توده
جاری شده،
در 
قاموس شاعر توده،
افق سرخی بر آسمان درد 
گشته است.
 
سیاوش
قصد ابلاغ کدامین اندیشه و ایده 
را
در سر داشته است؟
 
۳
 
آهسته پا بنه
بر کشتزار من
گل‌های خسته خفته
بیدار می‌شوند

در خون طپیدگان
از گریه تو، 
دخترک من
بیمار می‌شوند.

بگذار تا شهیدان
ـ مستان بزم خون ـ
شب
 را
 سحر کنند

بگذار درد و داغ
از 
جان شان 
به 
خاک
 نشیند.
 
در این بند شعر بلند سیاوش،
هم
مخاطب شاعر
عوض می شود
و
باغستان شاعر
به
کشتزار
استحاله می یابد.
 
کشتزار
عام تر از باغستان
است.
 
به
عبارت دیگر
سیاوش
دست در دست با دخترک خویش
وارد گلزار خاوران 
می شود.
 
اینجا
رد پای سایه 
به
چشم می خورد.
خبر کوتاه‌ بود:
«اعدام‌ شان‌ کردند!»
خروش‌ دخترک‌ برخاست‌
لبش‌ لرزید
دو چشم‌ خسته‌اش‌ از اشک‌ پر شد
گریه‌ را سر داد
و 
من‌ با کوششی‌ پر درد
اشکم‌ را نهان‌ کردم‌.
 
«چرا اعدامشان‌ کردند؟»
می‌پرسد ز من‌، با چشم‌ اشک‌آلود
 
۴
آهسته پا بنه
بر کشتزار من
گل‌های خسته خفته
بیدار می‌شوند

در خون طپیدگان
از گریه تو، 
دخترک من
بیمار می‌شوند.
مفاهیم این بند شعر سیاوش،
شکسپیری اند.
مخوفند.
گل های خسته خفته
در خون طپیدگان
 
خسته
واژه ای کثیرالمعنی است.
 
سیاوش
همرزمان خود
را
به
گل های مجروح، سرکوب گشته، له شده، تفاله گشته
تشبیه می کند
که
در
گلزار خاوران
خفته اند.
 
سیاوش
با
مفهوم مخوف «در خون طپیدگان»
از
زجر دهشت انگیزی 
خبر می دهد
که
بر
اعضای معصوم و مظلوم حزب توده
رفته است.
 
۵
بگذار تا شهیدان
ـ مستان بزم خون ـ
شب
 را
 سحر کنند.
 
سیاوش
با
مفهوم «مستان بزم خون»
بزمی
را
تصور و تصویر می کند
که
در
آن
به
جام شهیدان
به
عوض شراب،
خون
ریخته اند.
 
نقاش باشی کیست؟
 
سهراب سپهری و یا سیاوش کسرایی؟
 
هدف سیاوش از این تصور و تصویر،
غرقه در شط خون کردن اعضای حزب توده  توسط جانیان جماران
است.

۶
بگذار تا شهیدان
ـ مستان بزم خون ـ
شب
 را
 سحر کنند
 
سیاوش با مفهوم «سحر کردن شب توسط شهیدان»
نیز
تصور و تفسیر نوینی از شهادت شهیدان توده 
عرضه می دارد:
 
شرایط خوفناک زندان های جماران
در این بند شعر سیاوش
به
شب
تشبیه می شوند
و
مرگ
به
مثابه گذار از شب به روز.
 
مرگ
تحت شرایط مخوف 
نوعی رهایی
است.
 
مردگان جهنم جماران
سعادتمندترانند
و
زندگان آن
نهوع انگیزتران.
 
۷
بگذار درد و داغ
از 
جان شان 
به 
خاک
 نشیند.
 
سیاوش
در این بند شعر
تفسیر و توصیف دیگری از مرگ عرضه می دارد:
مرگ
به
معنی خروج درد و داغ از تن و جاری شدن در خاک
تصور و تصویر می شود
که
فی نفسه
فوق العاده تراژیک و دردناک و هولناک
است.
 
تمامت ننگ و نفرت جهان
نصیب روحانیت کثافت طویله جماران باد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر