۱۳۹۲ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

سیری در گلستان سعدی (58)


سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهارم
(گلستان با ب اول، ص 21 ـ 24) 
شین میم شین

ملک را ز این سخن تبسم آمد و گفت:
«عاقبت گرگ زاده، گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود.»

·       ملک در موضع فکری خود همچنان ایستاده است.

1

·       آیه و روایت و حدیث و قصه زن لوط نبی و سگ اصحاب کهف و غیره کارساز نبوده اند.

2

·       سلطنت و فئودالیسم نمی توانند از تئوری بنیاد نیک و بد صرفنظر کنند.

3

·       تئوری گوهر و بنیاد، برای فئودالیسم و دربار از اهمیت حیاتی ـ مماتی برخوردار است.

4

·       این تئوری، ستون فقرات ایدئولوژی فئودالی ـ بنده داری را تشکیل می دهد.

5

·       بدون این تئوری اساس و پایه استبداد فئودالی به لرزه در می آید.

6

·       ملک، به همین دلیل، بی کمترین اعتنا به قصه اصحاب کهف و زن لوط، برای اثبات صحت تئوری بنیاد، به طبقه بندی جانوران به خیر و شر ادامه می دهد :
·       ملک گرگ بیچاره را به مظهر شر و گوسفند فلک زده را عملا به مظهر خیر مبدل می سازد.
·       چون آدم شدن بچه گرگ غیرممکن است، پس تربیت فرزند راهزن عاصی نیز محال خواهد بود.

7

·       در شاهنامه ی فردوسی نیز همین نظر را نمایندگی می شود :

که چون بچه شیر نر پروری
چو دندان کند تیز، کیفر بری

چو با زور و با چنگ بر خیزد او
به پروردگار اندر آویزد او
·       معنی تحت اللفظی:
·       اگر بچه شیر نر را تربیت کنی، پس از دندان در آوردن به مکافات عمل خویش می رسی.
·       وقتی که با زور و چنگال برخیزد، با مربی خود در می آویزد.

8

·        سعدی احتمالا تحت تأثیر حکیم طوس، در جای دیگر می نویسد:

یکی بچه گرگ می پرورید
چو پرورده شد، خواجه را بر درید.

9

·       نادرستی این نظریه، اکنون دیری است که اثبات شده است.
·       جانوران وحشی، بویژه گرگ و شیر و پلنگ و غیره تربیت و رام می شوند، بدون آن که پروردگار خود را بدرند.

10

·       سعدی در این حکایت، در هر صورت، بلبشوی معنوی حاکم بر جامعه خویش را و همزمان آشفتگی فکری خویش را به وضوحی شگفت انگیر برملا می سازد.
·       تا چشم کار می کند، معیاری برای تعیین صحت و سقم نظرات و احکام در بین نیست.

11

·       هرکس بنا بر منافع آنی خویش، حدیثی، شعری، تمثیل و تشبیهی ارائه می دهد و در موضع فکری خویش درجا می زند و می ماند.
·       از تأمل، تفکر، هماندیشی و روشنگری خبری نیست.

12

·       این سیر وسرگذشت جامعه و جهان فئودالی است و سعدی به جانبداری از تئوری گوهر و بنیاد برمی خیزد و برای اثبات آن و رد نظریه علمی وزیر، حکایت خویش را خاتمه ای درخور می دهد :

سالی دو برین بر آمد،
طایفه اوباش محلت در او پیوستند و عقد مرافقت بستند تا به وقت فرصت، وزیر و هر دو پسرش را بکشت و نعمتی بی قیاس برداشت و در مغاره دزدان به جای پدر نشست و عاصی شد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر