۱۳۹۲ خرداد ۱۸, شنبه

اویده مونیسم (سعادتگرائی، خوشبختی گرائی) (2) (بخش آخر)


پروفسور مانفرد بور
پروفسور ورنر شوفنهاور
برگردان شین میم شین

·       در نظرات اخلاقی ماتریالیسم ما قبل مارکسیستی می توان سنت پهناوری از اویده مونیسم با سمتگیری اجتماعی یافت.

1

دموکریت

·        این سنت پهناور از اویده مونیسم با سمتگیری اجتماعی با دموکریت و اپیکور شروع می شود و در گذر از ماتریالیسم فرانسه (در قرن هجدهم میلادی) به فویرباخ می رسد.

2

·       اویده مونیسم در این خط سیر تکاملی، گشتاوری مترقی از مبارزه طبقاتی ایدئولوژیکی نمودار می سازد که البته بلحاظ تاریخی و فلسفی ـ جهان بینانه محدود است.

3

·       فلسفه ماتریالیستی ما قبل مارکسیستی خواهان تحقق آرمان های اخلاقی خود در این جهان، یعنی در جهان واقعا موجود است و نه در جهان واهی و خیالی دیگر، نه در عقبی.

4

 دنیس دیدرو
از نمایندگان اصلی ماتریالیسم فرانسه

·       اما از آنجا که ماتریالیسم ما قبل مارکسیستی ـ بطور غیر تاریخی ـ طبیعت همیشه همان انسانی را ملاک قرار می دهد، دچار محدودیت فلسفی ـ جهان بینانه می گردد و نتیجتا در رابطه با جامعه و تاریخ به رواج تئوری های ایدئالیستی مجبور می شود.

 فویرباخ
نماینده ماتریالیسم متافیزیکی
 
·       (ماتریالیسم مکانیکی و متافیزیکی، درک ایدئالیستی تاریخ را نمایندگی می کند و از درک ماتریالیستی تاریخ بی خبر است.
·       درک ماتریالیستی تاریخ را کارل مارکس کشف می کند که نقطه عطفی در تاریخ تفکر بشری محسوب می شود.
·       حریفی این کشف مارکس را همترازبا کشف آتش تلقی می کند.
·       به همین دلیل است که ماتریالیسم فرانسه و فویرباخ برخلاف ماتریالیسم دیالک تیکی ـ تاریخی، ماتریالیسمی منفعل و تماشاگر است و نه ماتریالیسمی رزمنده و فعال و کوشا. مترجم)

5

·       اویده مونیسم بنا بر محتوای اجتماعی خود، محصول جامعه طبقاتی است.

6

·       اویده مونیسم بنا بر فونکسیون اجتماعی خویش، نه به نشان دادن حرکات واقعی اجتماعی، نه به افشای خصلت طبقاتی جامعه، بلکه به سرپوش نهادن بر  حرکات واقعی اجتماعی و خصلت طبقاتی جامعه کمک کرده است.

7

·       علت این امر عبارت از این است که مطالبات اویده مونیسم در حد مطالبات انتزاعی می مانند و در رابطه با جامعه و همبود بشری در نظر گرفته نمی شوند.

8

·       اویده مونیسم بنا بر ماهیت خویش، بیانگر تمایلات اخلاقی اقشار اجتماعی ممتاز در جامعه طبقاتی بوده است.

9

 کارل مارکس (1818 ـ 1883)
فریدریش انگلس (1820 ـ 1894)

·       مارکس و انگلس در اثر مشترک خویش تحت عنوان «ایدئولوژی آلمانی» به کشف دوگانگی اجتماعی و محدودیت تاریخی اویده مونیسم نایل آمده اند:

الف

·       به قول مارکس و انگلس، «فلسفه ی لذت (اویده مونیسم) هرگز چیزی جز زبان محافل اجتماعی ممتاز معینی به قصد فخر فروشی معنوی نبوده است.

ب

·       علاوه بر این که محتوای لذت و نحوه لذت بردن حضرات همواره بر دوش بقیه اعضای جامعه قرار داشته و به چرک و خون تضادهای جامعه آلوده بوده، به محض اینکه این فلسفه خواسته تا خصلت عام بخود بگیرد و خود را بمثابه یک نگرش تمام ـ اجتماعی جا بزند، بیدرنگ به یاوه بدل شده است.

ت

·       فلسفه ی لذت در عصر جدید با سقوط فئودالیسم و با تبدیل اشراف فئودال دهاتی به اشراف عیاش و ولخرج دربار شاهان خودکامه اوج گرفته است.

پ

·       فلسفه ی لذت بقلم برخی از نویسندگان بورژوازی انقلابی به فلسفه واقعی مبدل شده، نویسندگانی که از سوئی در تشکیل شیوه زندگی اشراف درباری سهیم و شریک بوده اند و از سوی دیگر به طرز تفکر عامتر این طبقه که بر شرایط عامتر بورژوائی مبتنی بوده، باور داشته اند.

ث

·       از این رو بود که این فلسفه مورد قبول هر دو طبقه (اگرچه از نقطه نظرهای بکلی متفاوت) بوده است.

ج

·       با توسعه و تکامل بعدی جامعه و سرنگونی اشراف و با شروع مبارزه میان بورژوازی و پرولتاریا، اشراف به مؤمنین متظاهر و بورژوازی به طرفدار سینه چاک اخلاق و مدافع تئوری های خود بدل شده اند.

ح

·       اگرچه اشراف در عمل هرگز به لذت چشم پوشی نکرده اند و بورژوازی به لذت حتی فرم اقتصادی رسمی بخشیده و تجمل نامیده است.»
·       (کلیات مارکس و انگلس، جلد 3، ص 402)
10

·       به قول مارکس و انگلس، پیوند تعالیم اخلاقی اویده مونیستی «هر دوره با مناسبات طبقاتی و با موجدان مناسبات طبقاتی یعنی با شرایط تولید و مبادله، پیوند هر فلسفه لذت با لذت واقعا موجود و عوامفریبی چنین فلسفه ای که همه افراد جامعه را به یکسان مخاطب خود قرار می داد، طبیعتا زمانی توانست کشف و افشا شود که امکان انتقاد از شرایط تولید و مبادله جهان جدید پدید آمد.

11

·        یعنی زمانی که تضاد میان بورژوازی و پرولتاریا موجب پیدایش نگرش های کمونیستی و سوسیالیستی شد.

12

·       و بدین طریق عصای دست هر اخلاقی، چه اخلاق مبلغ ریاضت و چه اخلاق مبلغ لذت درهم شکست.»
·       (کلیات مارکس و انگلس، جلد 3، ص 402)
 
·       مراجعه کنید به هدونیسم (هوس گرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر