۱۳۹۲ خرداد ۲۶, یکشنبه

اخلاق (مورال) (1)



از چپ به راست:
دوم کاپیتولار ادولف پونر، پروپست ولفگانگ دام، ماتهویس کلاین، لوکاس اشمیت کونتس  
ماتهویس کلاین (1911 ـ 1988)
فیلسوف آلمانی، استاد فلسفه مارکسیستی
از افسران ارتش آلمان
از بنیانگذاران کمیته ملی آلمان آزاد
به سبب تبلیغات ضد فاشیستی در ارتش از سوی دادگاه نظامی نازی به جرم خیانت بطور غیابی به اعدام محکوم شده بود.
از اساتید فلسفه در دانشگاه کارل مارکس
موضوعات پژوهشی او:
تئوری شخصیت
اتیک
هومانیسم

پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
برگردان شین میم شین

·       اخلاق  به فرمی از شعور اجتماعی، مجموعه نظرات و هنجارهای اخلاقی اطلاق می شود که راهنمای رفتار و عمل انسان ها هستند.

1

·       واژه لاتینی «مورال» که ما به اخلاق ترجمه می کنیم و واژه یونانی «اتیک» از نظر منشاء اتمولوژیکی و عملا معنی یکسانی دارند.

·       (اتمولوژی علمی است که به بررسی تاریخ و منشاء واژه ها و معانی آنها می پردازد. مترجم)

2

·       مورال و اتیک از واژه های هم معنی ئی زیر ریشه می گیرند که هر دو به معنی عرف، رسم و عادت اند:

الف
·       مورال از واژه لاتینی «موس»

ب
·       اتیک از واژه یونانی «اتوس»

3

·       رفتار اخلاقی، سابقا بمعنی رفتار بر طبق عرف و عادات بوده است.

4

·       پیوند اتمولوژیکی «مورال»، «اتیک» و «تعلیمات اخلاق» برای فهم آنها مهم است:
·       زیرا در عرف، عادات و آداب و رسوم انسان ها و خلق ها نظرات و هنجارهای اخلاقی معینی که برای جامعه مهم اند، عرض اندام می کنند.

5

·       عرف و عادات و رسوم نیز به همان سان، به نوبه خود و تا درجه معینی، خصلت هنجارمند دارند و عهده دار فونکسیون تربیت اخلاقی اند.

6

·       اما علیرغم روشن بودن پیوند عرف و عادات و اخلاق و تصریح آن از سوی ارسطو به مثابه بنیانگذار اخلاق فلسفی، در نگارش تاریخ اتیک و اخلاق (مورال)، تا پیدایش مارکسیسم توجه نا چیزی به این امر معطوف شده و کسی اهمیت در خور برای آن قائل نشده است.

7

·       تاریخ عرف و عادات عمدتا موضوع فرهنگتاریخ و مردم شناسی بوده است و نه تاریخ اخلاق و اتیک.

·       (مردمشناسی به علم فرم های فرهنگ و به علم فرم های زندگی خلق ها اطلاق می شود. مترجم)


I
اخلاق از نظر مورخین و تئوریسین های بورژوائی اخلاق

1

·       مورخین و تئوریسین های بورژوائی اخلاق، اخلاق را بمثابه عرصه ای مستقل از عرف و عادات در نظر می گیرند.

2

·       مورخین و تئوریسین های بورژوائی اخلاق، اخلاق را بمثابه عرصه ای مستقل از پراتیک اخلاقی و بود اجتماعی انسان ها در نظر می گیرند.

3

·       مورخین و تئوریسین های بورژوائی اخلاق، اخلاق را بمثابه عرصه ای با منشاء خاص خود در نظر می گیرند.

4

·       مورخین و تئوریسین های بورژوائی اخلاق، اخلاق را بمثابه عرصه ای با منشاء خاص خود در نظر می گیرند.

5

·       مورخین و تئوریسین های بورژوائی اخلاق، اخلاق را بمثابه عرصه ای با قوانین خاص خود در نظر می گیرند.

6

·       مورخین و تئوریسین های بورژوائی اخلاق، اخلاق را بمثابه عرصه ای با ساختارهای خاص خود در نظر می گیرند.

7

·       مورخین و تئوریسین های بورژوائی اخلاق، اخلاق را بمثابه عرصه ای با ارزش های خاص خود  در نظر می گیرند.

8

·       مورخین و تئوریسین های بورژوائی اخلاق، اخلاق را بمثابه عرصه ای با هنجارهای خاص خود  در نظر می گیرند.

II
اتیک ماقبل مارکس

1

·       اتیک ما قبل مارکس (بانضممام اتیک بورژوائی) عمدتا بمثابه علم هنجارهای مبتنی بر اصول اخلاقی از قبل آماده بوده است.

2

·       اتیک ما قبل مارکس (بانضممام اتیک بورژوائی) پراتیک اخلاقی واقعی و فوق العاده تضادمند انسان ها را بنا بر مبانی و قانونمندی های عینی انسان ها، بنا بر مضامین و آماج های اجتماعی انسان ها مورد پژوهش قرار نمی دهند، تا از این طریق به توضیح هنجارها و موازین اخلاقی نایل آیند.

3

·    اتیک ما قبل مارکس (بانضممام اتیک بورژوائی) هنجارها و موازین اخلاقی انسان ها را بطرزی ایدئالیستی، از باصطلاح «عالی ترین» و یا «والاترین» اصول اخلاقی استخراج می کنند و بدین سان هر معلم اخلاق می کوشد، حتی الامکان «والاترین» اصول اخلاقی خاص خود را معتبرتر از اصول اخلاقی معلمین دیگر قلمداد کند.

4

·       اخلاقیون ـ علیرغم اختلاف نظر درمورد منشاء، معنا و آماج اخلاق ـ هر کدام با اطمینان خاطر مدعی آن بودمد که سجایا، فضایل، ارزش ها و هنجارهای ساخته شده از سوی آنها حقیقی تر از بقیه اند و مراعات آنها به معنی داشتن سجایای اخلاقی عالی و نیل به خوشبختی است و یا حداقل راه مطمئنی برای احراز سجایای اخلاقی عالی و نیل به خوشبختی است.

5

·       اما طولی نمی کشید که می دیدند که انسان ها در پراتیک اخلاقی شان، اغلب مغایر با اصول اخلاقی و هنجارهای «مستدل» و چه بسا «مطلقا معتبر» فلاسفه و تئولوگ ها رفتار می کنند.

·       (تئولوگ به کسی اطلاق می شود که فقه تحصیل کرده و در این رشته بلحاظ شغلی و علمی مشغول کار شده است. مترجم)

6

·       دره موجود میان تئوری های اخلاقی اخلاقیون و پراتیک اخلاقی انسان ها پر ناشدنی جلوه می کرد.

7

·       این امر سبب شده که در عرصه اخلاق و اتیک (بر خلاف عرصه های دیگر فلسفه و علوم) سوبژکتیویسم، رلاتیویسم و اسکپتیسیسم (ذهنگرائی، نسبیت گرائی، تردیدگرائی) و سرانجام نیهلیسم اخلاقی گسترش یابد.
·        
·       مراجعه کنید به سوبژکتیویسم، رلاتیویسم، اسکپتیسیسم، نیهلیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ادامه دارد

۲ نظر: