۱۳۹۲ تیر ۴, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (276)


جهان را می توان ساخت، انسان را اما نه!
حمید اقائی  
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
  
حمید اقائی
هدف من از این یادداشت تأکید بر این بود که هیچ مکتبی ادعای ساختن و تربیت انسان را نمی تواند و (بنظر من) نباید داشته باشد.
این مسئولیت در درجه اول متوجه خود انسان است.
و اگر در فرمولبندی آن موفق نبوده ام، ایرادی به جوهر این پیام نیست بلکه به بضاعت من باز میگردد.
تیتر یادداشت را نیز به این علت انتخاب کردم و از فعل "نمی توان" استفاده نمودم که نشان دهم که اراده گرایی در این راه ممکن است به نتایج هولناکی بینجامد.
البته بسیار طبیعی است که انسان در پروسه "حیات و کار" دائما خود را تغییر می دهد و می سازد. اما بقول هانا آرنت این شرایط انسانی   است که پروسه رشد و تکامل انسان را شکل می بخشد و معنا می دهد.
پروسه ای که مسئول اصلی آن فقط و فقط خودِ انسان است.
موفق باشید

مسعود بهبودی

·       خیلی ممنون
·       اجازه بدهید همین نوشته شما را مورد تأمل قرار دهیم:

حمید آقائی
هدف من از این یادداشت تأکید بر این بود که هیچ مکتبی ادعای ساختن و تربیت انسان را نمی تواند و (بنظر من) نباید داشته باشد.

·       ظاهرا در کشور ما سخنگویان به تنها چیزی که توجه ندارند، آجرهای اولیه سخن بطور کلی اند که مفاهیم نام دارند.

·       ادعا به چه معنی است؟

·       ادعا به حکمی اطلاق می شود که به عنوان حکم حقیقی و یا به عنوان حکم منطقی معتبر برای عموم و معتبر در همه جا مطرح می شود، ولی حقیقت آن و یا همه جا صادق بودن آن هنوز اثبات نشده است.

1

·       این بدان معنی است که هر مکتبی و هر کسی می تواند هر ادعائی را نمایندگی کند.
·       درست به همین دلیل حکم اول شما درست نیست.

2

·       وقتی هادی غفاری و نه فقط او، ادعا می کند که می خواهد جهان را «با منطق مسلمان کند»، چرا نباید مکتب مفروضی «ادعای ساختن و تربیت انسان را» نتواند بکند و بدتر از آن نباید بکند؟

3

·       اگر ادعای شما مبنی بر نهی از «ساختن انسان» را به ترفندی بپذیریم، نهی از «تربیت انسان» را به هیچ ترفندی نمی توان پذیرفت.
·       بویژه در زمانه ای که بنی بشر وحشی ترین و درنده ترین ددان را با موفقیت تربیت می کند.
·       انسان که بالاخره هر چی باشد، تربیت ناپذیرتر از ببر و پلنگ و فیل و نهنگ که نیست.

4
و (بنظر من) نباید داشته باشد.

·       شما مخاطب خود را مرتب نهی از ولونتاریسم (اراده گرائی) می کنید. 
·       ولی در سنت رطب خوار قهاری بسان ولونتاریستی رفتار می کنید و مرتب امر به معروف و نهی از منکر می کنید.

حمید آقائی
این مسئولیت در درجه اول متوجه خود انسان است.

1
·       کدام مسئولیت؟
·       ساختن و یا تربیت انسان؟
·       مگر مکتب ها متشکل از انسان ها نیستند؟
·       اگر مسئولیت ساختن و تربیت انسان به عهده انسان است، چرا مکتب باید از ساختن و تربیت انسان نهی شود؟

2

·       شاید منظور شما این باشد که هر کس باید خودش را بسازد و یا تربیت کند.
·       اگر منظورتان این باشد، محتوای نظرتان آیا ایدئالیزه کردن فرد انسانی نیست؟

3

·       این حکم شما در این صورت، آیا به معنی «خواستن توانستن است!» نیست؟

4

·       «خواستن توانستن است!» آیا به معنی اولترا ولونتاریسم (اراده گرائی افراطی) نیست؟

حمید اقائی
و اگر در فرمولبندی آن موفق نبوده ام، ایرادی به جوهر این پیام نیست بلکه به بضاعت من باز می گردد.

1

·       به چه دلیل به این یقین مطلق رسیده اید که ایرادی در جوهر نظر شما وجود ندارد؟

2

·       کسی که نمی تواند منظور خود را  بلحاظ فرم (بطور صوری) دقیق و درست فرمولبندی کند، چرا و به چه دلیل باید از صحت مطلق محتوای نظر خود مطمئن باشد؟

3

·       علاوه بر این، چرا و به چه دلیل باید خود را پیامبر تصور کند و به بنی بشر در اقصا نقاط جهان پیام بفرستد؟

حمید اقائی
تیتر یادداشت را نیز به این علت انتخاب کردم و از فعل "نمی توان" استفاده نمودم که نشان دهم که اراده گرایی در این راه ممکن است به نتایج هولناکی بینجامد.

·       خودتان ملتفت محتوای حرف های خود هستید؟

1

·       با فعل «نمی توان»، چگونه می توان نهی از اراده گرائی کرد؟

2

·       علاوه بر این، با فعل «نمی توان» چگونه می توان از «نتایج هولناک» هشدار داد؟

حمید اقائی
البته بسیار طبیعی است که انسان در پروسه "حیات و کار" دائما خود را تغییر می دهد و می سازد.

·       این نظر شما بیانگر حقیقت عینی نیست.
·       بلکه بیانگر حقیقت مثله، مخدوش و نیم بند است و لذا درست نیست.
·       شما با اضافه کردن مفهوم «حیات»، نسبیتی را وارد نقش تحول بخش «کار» می کنید. 

·       معلوم نیست که حیات را از کجا صید کرده اید؟
·       از مکتب ویتالیسم؟
1

·       اگر «بسیار طبیعی»  بود که هر موجود زنده در «روند حیات» خود، دائما خود را تغییر دهد و علاوه بر آن بسازد، دیری بود که با طبیعت و جهان دیگری روبرو بودیم.

2

·       حیات فی نفسه نمی تواند به تغییر مدام چیزی و یا کسی منجر شود.
·       حیات پیش شرط موجودیت هر موجود زنده است و نه شرط توسعه و تکامل مادی و معنوی او.

·       خیلی از حشرات شاید قدمت میلیون ها ساله داشته باشند ولی هنوز نه خود را ساخته اند و نه بلحاظ ماهوی تغییر داده اند.

3

·       این حکم شما مبنی بر این است که «زیستن توانستن است!» که با تجارب بشری انطباق ندارد و لذا نادرست است.
·       شما حقایق عینی را تحریف می کنید.

هانا آرنت
 
حمید اقائی
اما بقول هانا آرنت این شرایط انسانی   است که پروسه رشد و تکامل انسان را شکل می بخشد و معنا می دهد.

1

·       مطمئن اید که هانا دقیقا همین ادعا را کرده است؟

2

·       منظور هانا از مفهوم «شرایط انسانی» مشخصا چیست؟

3

·       این ادعا که «شرایط انسانی به روند رشد و تکامل انسان شکل می دهد» مشخصا به چه معنی است؟

4

·       می شود با مثال ناقابلی منظور هانا را توضیح دهید؟

5

·       شکل دادن به روند رشد و تکامل انسان هنوز چیزی نیست، مسئله معنا دادن به روند رشد و تکامل انسان است؟

حمید اقائی
پروسه ای که مسئول اصلی آن فقط و فقط خودِ انسان است.

·       این کلمه قصار هم از هانا ست و یا از خود شما ست؟

1

·       مگر هانا نگفته بود، « این شرایط انسانی   است که پروسه رشد و تکامل انسان را شکل می بخشد و معنا می دهد»؟

2

·       شرایط انسانی ثقیل التعریف هر چه باشد، روندی عینی است و قبل از انسان و مستقل از انسان وجود دارد.

3

·       اگر چنین باشد، چگونه می توان گفت که  «مسئول اصلی فقط و فقط خود انسان»  است، پس شرایط انسانی کذائی هانا چه می شود؟
4

·       علاوه بر این، اعلام کردن فرد انسانی به عنوان مسئول اصلی پروسه ساختن و تربیت خود (خودپروری) آیا به معنی نمایندگی اراده گرائی نیست ؟

·       آیا به معنی نمایندگی تز «خواستن، توانستن است!» نیست؟

·       این ادعا اصلا و بنا بر تجربه هر کسی درست است؟

·       آیا واقعا فقط و فقط خود هر کس مسئول پروسه رشد و تکامل خویش است؟ 

·       کودکی که در خانواده فقیری به دنیا می آید و از کودکی به جای مدرسه رفتن، قالی می بافد، خود خودش مسئول رشد و تکامل خویش است؟

·       درست به همان سان که فئودال زاده ای و یا بورژوا زاده ای؟  

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر