۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

سیری در گلستان سعدی (61)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت پنجم
(گلستان با ب اول، ص 24 ـ 254) 
شین میم شین
   
·       سرهنگزاده ای را بر در سرای اغلمش دیدم که عقل و کیاستی و فهم و فراستی زاید الوصف  داشت، هم از عهد خردی آثار بزرگی در ناصیه او پیدا...
·       فی الجمله، مقبول نظر سلطان آمد که صورت و معنی داشت و خردمندان گفته اند که

توانگری به هنر است، نه به مال و بزرگی به خرد است، نه به سال.

·       ابنای جنس او، بر منصب او حسد بردند و به خیانتی متهم کردند و در کشتن او سعی بی فایده نمودند:
·       دشمن چه زند، چو مهربان باشد دوست.
·       ملک پرسید:
·       موجب خصمی اینان در حق تو چیست؟
·       گفت:
·       در سایه دولت خداوندی دام ملکه، همه را راضی کردم، مگر حسود، که راضی نمی شود، الا به زوال نعمت من.

توانم آن که نیازارم اندرون کسی
حسود را چه کنم، کاو ز خود به رنج در است؟

بمیر تا برهی ای حسود، کاین رنجی است،
که از مشقت آن، جز به مرگ، نتوان رست.

*****

شوربختان، به آرزو خواهند
مقبلان را، زوال نعمت و جاه

گر نبیند، به روز، شبپره چشم
چشمه آفتاب را چه گناه.

راست خواهی هزار چشم چنان
کور بهتر، که آفتاب سیاه.

پایان

سرهنگزاده ای را بر در سرای اغلمش دیدم که عقل و کیاستی و فهم و فراستی زاید الوصف  داشت، هم از عهد خردی آثار بزرگی در ناصیه او پیدا.

·       معنی تحت اللفظی:
·       در دستگاه اغلمش ـ جهان پهلوان در زمان محمد خوارزمشاه ـ سرهنگ زاده ای بود که عقل و فهم و هوش و دراکه خارق العاده داشت و نشان هوشمندی از کودکی در پیشانی اش هویدا بود.

فی الجمله، مقبول نظر سلطان آمد که صورت و معنی داشت و خردمندان گفته اند که توانگری به هنر است، نه به مال و بزرگی به خرد است، نه به سال.

·       معنی تحت اللفظی:
·       سخن کوتاه که او به دلیل داشتن صورت و معنی مورد پسند سلطان قرار گرفت.
·       خردمندان نیز گفته اند:
·       توانگری به هنر است و نه به ثروت مادی.
·       بزرگی به عقل است و نه سن و سال.

1
فی الجمله، مقبول نظر سلطان آمد که صورت و معنی داشت

·       سعدی در این حکم، دیالک تیک فرم و محتوا و دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت) را به شکل دیالک تیک صورت و معنی توسعه و تعمیم می دهد.

2

·       شیوه تفکر دیالک تیکی خودپوی سعدی، ستایش انگیز است.
·       طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)  دیالک تیک عینی چیزها و پدیده ها را ـ قلدرمآبانه و خودسرانه ـ از هم می گسلد و اقطاب متضاد وحدتمند را یا مجزا از هم، در مقابل هم قرار می دهد و یا تنها یکی از آنها را در نظر می گیرد و دیگری را دور می اندازد.

3

·       سعدی در این حکم، انسان را در کلیت دیالک تیکی اش در نظر می گیرد :
·       او نه اسیر نمود (ظاهر) و فرم (قد و قامت و لاغری و درشتی و زیبائی و زشتی و رنگ و بو و سیب زنخدان و مو و غیره) می شود و نه بود (ماهیت) و محتوای او را عمده و مطلق می کند و نمود و فرمش را دور می اندازد.

4
فی الجمله، مقبول نظر سلطان آمد که صورت و معنی داشت

·       تنها اشکالی که سعدی در این حکم دارد، این است که بنظر او چیزها و یا کسانی پیدا می شوند که فاقد دیالک تیک صورت و معنی اند.
·       این نظر سعدی نادرست است.
·       نه در هستی طبیعی و نه در هستی اجتماعی و نه در عالم تفکر چیزی و یا کسی پیدا نمی شود که فرم و یا نمود محض باشد و محتوا و ماهیت بی فرم و بی نمود باشد.

5

·       حافظ از دیالک تیک سعدی هیچ نمی داند و نمی خواهد و نمی تواند هم بداند.
·       اما او هم گاهی به تقلید ساده لوحانه و سطحی از سعدی، احتمالا بطور تصادفی، دیالک تیک فرم و محتوا و دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت) را به شکل دیالک تیک ظاهر و باطن و دیالک تیک صورت و معنی بسط و تعمیم می دهد:


 حافظ
جمال صورت و معنی، ز امن صحبت تو ست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد.



·       معنی تحت اللفظی:
·       هم زیبائی صوری (فرمال) و هم زیبائی معنوی (ماهوی) به دلیل همنشینی با تو ست.
·       امیدوارم که بلحاظ جسمی (ظاهری)، افسرده نباشی و بلحاظ روحی (باطنی) اندوهگین نباشی.

6

·       تار و پود آثار سعدی اما به دیالک تیک سرشته است.
·       سعدی ظاهرا خود به اهمیت و عظمت طرز تفکر غول آسای خویش واقف نیست.
·       از این رو می توان دیالک تیک سعدی را خودپو نامید.
·       چون سعدی گاهی برای تأکید بر اهمیت قطبی پیوند دیالک تیکی ناگسستنی دو قطب را می شکند و اسلوب متافیزیکی را به کار می برد.
·       ما در جریان بررسی فلسفه او به این گونه موارد اشاره خواهیم کرد، بی آنکه اهمیت و عظمت اسلوب دیالک تیکی فلسفه سعدی را نادیده و ناگفته بگذاریم.
·       سعدی از این لحاظ، خورشیدی بی همانند در ظلمات قرون وسطی است که در مقیاس جهان نظیری برایش یافت نمی شود.
·       در نبوغ غول آسای سعدی نمی توان مبالغه کرد.
·       سعدی را می توان از این لحاظ، مارکس و یا انگلس قرون وسطی نام داد. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر