۱۳۹۲ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

جهان و جهان بینی هوشنگ ابتهاج (18)


امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)  (6 اسفند 1306)
تحلیلی از شین میم شین

زندگی

·       چه فکر می کنی،
·       که بادبانشکسته زورق به گلنشسته ای است، زندگی؟

·       در این خراب ریخته
·       که رنگ عافیت از او گریخته
·       به بن رسیده راه بسته ای است، زندگی؟

·       چه سهمناک بود سیل حادثه،
·       که همچو اژدها دهان گشود
·       زمین و آسمان ز هم گسیخت
·       ستاره خوشه خوشه ریخت
·       و آفتاب در کبود دره های آب غرق شد!

·       هوا بد است
·       تو با کدام باد می روی؟

·       چه ابر تیره ای گرفته سینه ی تو را،
·       که با هزار سال بارش شبانه روز هم
·       دل تو وا نمی شود!

·       تو از هزاره های دور آمدی
·       در این درازنای خونفشان
·       به هر قدم نشان نقش پای تو ست

·       در این درشتناک دیولاخ
·       ز هر طرف، طنین گام های رهگشای تو ست

·       بلند و پست این گشاده دامگاه ننگ و نام
·       به خون نوشته نامه ی وفای تو ست
·        
·       به گوش بیستون، هنوز
·       صدای تیشه های تو ست

·       چه تازیانه ها که با تن تو تاب عشق آزمود
·       چه دارها که از تو گشت سربلند

·       زهی شکوه قامت بلند عشق،
·       که استوار ماند در هجوم هر گزند!

·       نگاه کن،
·       هنوز آن بلند دور
·       آن سپیده، آن شکوفه زار انفجار نور
·       کهربای آرزو ست
·       سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای او ست.

·       به بوی یک نفس در آن زلال، دم زدن
·       سزد اگر هزار بار
·       بیفتی از نشیب راه و باز
·       رو نهی بدان فراز

·       چه فکر می کنی،
·       جهان چو آبگینه ی شکسته ای است،
·       که سرو راست هم در او شکسته می نمایدت؟

·       چنان نشسته کوه در کمین دره های این غروب تنگ
·       که راه بسته می نمایدت؟

·       زمان بی کرانه را
·       تو با شمار گام عمر ما مسنج
·       به پای او، دمی است این درنگ درد و رنج
·       بسان رود،
·       که در نشیب دره سر به سنگ می زند،
·       رونده باش!
·       امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش!

پایان

تلاش در جهت تحلیل شعر موسوم به «زندگی»

·       اولین پرسشی که ذهن آدمی را به خود مشغول می دارد، این است که شاعر به چه دلیل شعر خود را «زندگی» نامیده است؟

1

·       هر مولدی دلیلی بر نام محصول کار خود (مولود) دارد، به همان سان که هر مادر و پدری دلیلی بر نام نوزاد خود.

2

·       شاید منشاء نام چیزها همین جا بوده است.
·       چه کسی می تواند صالح تر و محق تر از مولد در نامگذاری مولود خویش باشد.
·       همان آهنگری که مولد داس و چکش و نیزه و شمشیر و تبر و تیر بوده است، به احتمال قوی نامگذار آنها نیز بوده است.

·       دلیل شاعر اما در این زمینه چیست؟ 
3

·       ما نمی توانیم و نمی خواهیم که با رجوع به فانتزی خود، به این پرسش پاسخ دهیم.
·       ولی می دانیم که در روند تأمل بر روی این شعر به این پرسش پاسخ خواهیم یافت.

4

·       مشک بی اعتنا به ادعا و ارزیابی عطار، خود از ماهیت خود خبر خواهد داد.
·       حسن تحلیل عینی همین جا ست.
·       تفاوت و تضاد تحلیل اوبژکتیف (عینی) با «تحلیل» سوبژکتیف و دلبخواهی و خیالی نیز همین جا ست.

چه فکر می کنی،
که بادبانشکسته زورق به گلنشسته ای است، زندگی؟

·       معنی تحت اللفظی:
·       چه فکر می کنی؟
·       فکر می کنی که زندگی زورق بادبان شکسته ی به گل نشسته ای است؟

1
چه فکر می کنی؟

·       با مفهوم پسیکولوژیکی (روانشناسی) عام و دیرآشنای «چه فکر می کنی»، نه فقط شعر شاعر، بلکه همزمان، کارزار ایدئولوژیکی شاعر شروع می شود:

الف

·       مفهوم عام «چه فکر می کنی؟» حاوی دیالک تیکی از خنجر و نشتر است:
·       حاوی خنجرها و نیشترهای مادی و فکری، معرفتی و نظری، اخلاقی و عاطفی، طبقاتی و ایدئولوژیکی مؤثر و مختلف بیشمار است.

ب

·       مفهوم «چه فکر می کنی؟»، قبل از همه از موضع اجتماعی ـ طبقاتی متعالی خود شاعر خبر می دهد.
·       خود شاعر در این شعر، نه به مثابه فرد، بلکه به مثابه رسول، نماینده و سخنگوی طبقه وارد میدان مقاومت و مبارزه طبقاتی می شود.
·       چون تنها شاعری می تواند به اعلام این مفهوم سؤال واره خطر کند که بسان رسولی سرشار از یقین، به قصد ابلاغ رسالتی تاریخی و طبقاتی، بر رفیع ترین قله های اجتماعی و طبقاتی  ایستاده باشد.

ت

·       مفهوم «چه فکر می کنی؟»، ضمنا از موضع ایدئولوژیکی برتر شاعر پرده برمی دارد.
·       از موضع ایدئولوژیکی لبریز از یقین علمی، تجربی و نظری نسبت به حقانیت طبقه خویش.

پ

·       مفهوم «چه فکر می کنی؟»، در عین حال، تیر ایدئولوژیکی مولتی فونکسیونال (چند کارکردی) است که همزمان به خیمه گاه دشمن و دوست شلیک می شود.

1
·       تیری سرشته به زهر تحقیر است!
·       تیری افشاگر و رسوا ساز و خریت نما ست.

2
·       اما همزمان تیری از جنس نیشتر است!
·       بیدارنده و هشدارنده است!

ث

·       مفهوم «چه فکر می کنی؟»، حاوی دیالک تیک روشنگری است:
·       نفی باطل و اثبات حق در آن واحد است.

·       کوبنده و سازنده ی همزمان است!
·       انتقادی و رهنما ست!
·       بازدارنده و به پیش راننده است.

·       به احتمال قوی، در روند تحلیل گام به گام شعر، به غنا و فونکسیونالیته مفهوم «چه فکر می کنی؟» مشخص تر و بیشتر پی خواهیم برد.


فرانسیس فوکویاما (1952)
دانشمند علوم سیاسی آمریکا و شاگرد آلان بلوم
از علمای ندانمگرا و خردستیز ایالات متحده آمریکا ست.
او مؤلف کتب «پایان تاریخ» و «یورش بزرگ» است و مفاهیم غیرعلمی و من در آوردی از قبیل «جامعه اطلاعات»، «پایان انسان»، «پسا هومانیسم» و «محافظه کاری نو» را در کتب خود مورد بحث قرار می دهد و راه حل هائی برای دولت آمریکا عرضه می کند.


چه فکر می کنی،
که بادبانشکسته زورق به گلنشسته ای است، زندگی؟

·       شاعر در این بند آغازین شعر، تئوری اجتماعی معینی را با نفرتی چرکین و با لحنی سرشته به تحقیر، زیر علامت سؤال قرار می دهد:
·       شاعر تئوری اجتماعی ئی را به نقد می کشد که «زندگی را زورق بادبان شکسته ی به گل نشسته ای» قلمداد می کند.
·       تئوری ئی را که خرافه ضد علمی و بی پایه ی «پایان تاریخ» را عربده می کشد.

1

·       این شعر به احتمال قوی در واکنش به یاوه هائی سروده شده که پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم در سطح وسیعی اشاعه می یافت.
·       یاوه هائی که سیستم جهانی سرمایه داری را پایان تاریخ قلمداد می کرد و آلترناتیو و بدیلی برای آن نمی شناخت.   

2

·       در این دور و زمانه، نظام اجتماعی بورژوائی از «مسابقه دو سیستم» به عنوان پیروز نهائی بیرون آمده بود.
·       روشنفکران هوراکش رمال وارد میدان شده بودند و مست از شراب فتح آسان، «پایان تاریخ» را عربده می کشیدند و اعلام می کردند که «بادبان زورق سوسیالیسم در هم شکسته و زورق رهایش اجتماعی برای همیشه به گل نشسته است» و جز نظام سرمایه داری جامعه دیگری متصور نیست.

3

·       و نهایتا یاوه ی برقراری «نظم جهانی نوین» مبتنی بر اصول سرمایه داری در بلندترین مناره های جهان اعلام می شد.

·       این بیت شعر در هر صورت حاکی از توخالی بودن یاوه های ایدئولوژیکی طبقه حاکمه است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر