۱۳۹۲ تیر ۳, دوشنبه

هماندیشی با برزویه طبیب (1)


چرخش به راست در سیاست ایران
گفتگوی اخبار روز با ف. تابان 
پیرامون انتخابات و نتایج آن
سرچشمه:   
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیلی از یدالله سلطان پور  

برزویه طبیب
تکه پارچه ای بسته شده به چوبی

1
·        نوشته اید :
·       «وقتی به خاتمی اجازه ی کاندیدا شدن نمی دهند، وقتی هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت می کنند، یک تحلیل گر سیاسی چه نتیجه ای باید بگیرد؟»

2

·       ولی نکته اینجا است که آیا شما تحلیلگر سیاسی هستید یا فعال سیاسی؟

3

·       شما در پی تفسیر جهان هستید یا در پی تغییر آن؟

4

·        اگر یک فعال سیاسی هستید و در پی تغییر، اینکه چه کسی را رد صلاحیت کردند و یا تأیید نمودند، مسئله ای فرعی است.

5

·       بالاخره بالادستی ها می خواهند حکومت کنند، یا با تازیانه احمدی نژاد، یا با هویج خاتمی و یا با ترکیبی از هویج و تازیانه، یعنی روحانی .

6

·       مسئله شما باید این باشد که به مردم نشان دهید که این هر سه ابزار های مختلف یک آشپز هستند، که در صدد کباب کردن آنها ست .
7
·       نوشته اید :
·       «من کاملا می توانم بفهمم که مردم به جستجوی روزنه ای، با منطق خود پای صندوق انتخابات حاضر می شوند.

8

·       بلند کردن پرچم انتخابات آزاد بر عهده ی آن که در فلان شهر کوچک و روستا گرفتار نان شب است و روزنه ای می جوید، نیست.

9

·       بر عهده ی روشنفکر و حزب سیاسی چپ و دموکرات جامعه است.»

10

·       ولی نکته اینجا ست که شما و همفکران شما این پرچم را علیرغم عهد شکنی های دیگران، بلند کردید و بسیار شجاعانه و صادقانه نیز بلند کردید، ولی مردم در زیر این پرچم گرد نیامدند .

11

·       حتی بسیاری از آنان که رأی ندادند، نه به دلیل اهتزاز این پرچم، بلکه بی توجه به اهمیت آزاد بودن یا نبودن انتخابات، رای ندادند.

12

·       مثلا رأی ندادند، چون مأیوس و بی تفاوتند .

13

·       بنا بر این، پرچم انتخابات آزاد که لشکری گرد خود نمی آورد، پرچم نیست، بلکه تکه پارچه ای است بسته شده به چوبی .

14

·       وظیفه فعال سیاسی این نیست که پرچم خود را صادقانه بلند کند، وظیفه او این است که پرچمی را که مردم می خواهند، پرچم نان شب را، به اهتزاز در آورد.
·        با درود های رفیقانه
·       برزویه طبیب
پایان

·       ما برای بررسی رهنمودهای ایدئولوژیکی برزویه طبیب به تجزیه کامنت ایشان به 14 تز پرداختیم تا بلکه تحلیل آنها تسهیل شود.
·       کس چه می داند، شاید رستگار شدیم.
·       وقتی لقمان حکیم از بی ادبان ادب می آموزد، چرا ما نتوانیم از اطبا هنر تفکر و تئوری بیاموزیم.

1

 
نوشته اید:
«وقتی به خاتمی اجازه ی کاندیدا شدن نمی دهند، وقتی هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت می کنند، یک تحلیل گر سیاسی چه نتیجه ای باید بگیرد؟»

·       اطبای آخرالزمان ظاهرا به حرف های بیماران اعتنائی ندارند، تا با بررسی عوارض بیماری به ماهیت بیماری آنها پی ببرند.
·       و گرنه قبل از نوشتن نسخه می بایستی به بررسی حرف های بیماران بپردازند.

2



·       فؤاد تابان که از اشتیاق سوزان به سوسیالیسم نه شب خواب دارند و نه روز آرام، به امام زاده هائی از قبیل کوزه و کوسه دخیل بسته اند.
·       کس چه می داند، شاید کوزه و کوسه هم مثل خیلی از چپ های دوآتشه یکشبه تغییر پایگاه طبقاتی داده اند، ثروت چندین میلیونی بادآورده را میان مستضعفین به تساوی قسمت کرده اند و به جرگه طرفداران رستگاری پیوسته اند.

·       و گرنه چریک فدائی «خدا می داند چی» چرا باید به کوزه ها و کوسه ها دخیل ببندد.

·       به عبارت دیگر، آتش چرا باید سودای آشتی با آب در سر بپرورد؟

·        کوسه همان کسی است که به هنگام اعدام پیران معصوم تر از چهارده معصوم پرولتاریا در منبر تلویزیون جمهوری یأجوج و مأجوج بسان اژدها زهر می افشاند و به تحقیر بی شرمانه و نیچه واره بی خانمانان و بزرگان و ایدئال های آنان می پرداخت.

3
برزویه طبیب
ولی نکته اینجا است که آیا شما تحلیلگر سیاسی هستید یا فعال سیاسی؟

·       خوب این پرسش تبخترآمیز برزویه طبیب به چه معنی است؟

·       ظاهرا  بزعم اطبا، دیوار دوئالیستی صعب العبوری میان تحلیلگر سیاسی  و فعال سیاسی کشیده شده است.
·       ظاهرا  بزعم اطبا، رواج تقسیم کار جدیدی الزامی شده است:
·       گروهی باید پشت میز دانشگاهی تحلیل سیاسی کنند و در اختیار گروه دیگری به نام فعالان سیاسی قرار دهند تا آنها بسان اوتومات های مکانیکی به تحلیل آنها جامه عمل بپوشاند.

·       این تقسیم دوئالیستی کار اما به چه معنی است؟

4

·       این به معنی قرائت فاتحه ای بلند بر دیالک تیک پراتیک و تئوری است. 

·       این به معنی کشیدن دیوار متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) میان اندیشه و عمل است.

5
برزویه طبیب
شما در پی تفسیر جهان هستید یا در پی تغییر آن؟

·       فؤاد تابان بیشک از شنیدن واژه های خطرناکی از این قبیل، روانش به آشوب کشیده می شود.
·       ایشان به قول خودشان در بیوگرافی شان، اصلا فلسفه ندارند.
·       نداشتن فلسفه به معنی نداشتن جهان بینی است.

·       ایشان مثل بقیه پیرو بادند.

·       و چون به قول خواجه شیراز دهها نوع مختلف از باد وجود دارد، گهی در جهت وزش باد شرطه اند و گاه در جهت وزش باد خزانی و یا حتی بادهای متنوع دیگر.
·       کوزه و کوسه  هم در حقیقت بادهائی اند و اگر ورق روزی روزگاری برگردد، فؤادها می توانند پیرو بادهای دیگر شوند.

·       حسن فلسفه نداشتن همین است، دیگر.

·       آزادی ایندیویدوئالیستی و لیبرالیستی در دمدمه های ظهور ولی عصر به همین می گویند.

6
برزویه طبیب
شما در پی تفسیر جهان هستید یا در پی تغییر آن؟

·       بزعم برزویه طبیب یا باید به تفسر جهان مشغول بود و یا به تغیر جهان.
·       تفسیر و تغییر جهان آتش و آبند و ناسازگار مطلق با هم.

·       این شیوه تفکر، بهترین مثال برای تفکر متافیزیکی و یا ضد دیالک تیکی است.

·       این شیوه قرون وسطائی تفکر، میان تئوری و پراتیک، میان اندیشه و عمل دیوار نفوذ ناپذیر می کشد، چیزی از جنس دیوار چین می کشد.
·       گروهی لابی تئوری می شوند و گروهی دیگر لابی پراتیک.

·       گروهی اهل اندیشه می شوند و مثل اوتومات های نظری و عقلی می اندیشه تولید می کنند و گروهی دیگر اوتومات های عمل اند و در جوش و خروش مدام.
·       اولی جامعه و جهان (تاریخ) را تفسیر می کند و دومی به تغییر آن می پردازد.

·       بیچاره مارکس، اگر می دانست که روزی اطبای کره مریخ چه بر سر کلمات قصارش می آورند، زبان خود را از حلقوم خویش بیرون می کشید.

7
برزویه طبیب
شما در پی تفسیر جهان هستید یا در پی تغییر آن؟

·       آنچه اما برزویه طبیب بطور غیر مستقیم تجویز می کنند، چیزی بمراتب بیشتر از تخریب دیالک تیک پراتیک و تئوری است.
·       ایشان عملا رسالت تغییر جهان را از آن فعالان سیاسی از قبیل فؤاد تابان می دانند.

·       اگر کسی تابان ها را به ترفندی در مقوله فلسفی شخصیت بگنجاند، بنا بر نسخه تئوریکی برزویه طبیب، باید به این نتیجه ایدئالیستی ـ تاریخی (نتبجه مبتنی بر درک ایدئالیستی تاریخ) رسید که تاریخ را شخصیت ها می سازند و نه توده ها.


8
برزویه طبیب
شما در پی تفسیر جهان هستید یا در پی تغییر آن؟

·       می توان گفت که برزویه طبیب به چرخش قلمی، دیالک تیک شخصیت و توده را نیز به کن فیکونی تار و مار می سازد و یا در بهترین حالت وارونه می سازد:
·       یعنی نقش تعیین کننده را از آن شخصیت می داند.

·       البته ایشان در این زمینه نا پیگیر اند.
·       چون ایشان مقوله شخصیت را نیز پیشاپیش شقه شقه کرده اند و رسالت تغییر جهان را منحصر به فعالان سیاسی کذائی دانسته اند.

·       در همین ایده اطبا، فرم مثله و مخدوشی از تئوری فاشیستی نخبگان عربده می کشد:
·       بنا بر این تئوری، تاریخ را ابربشرهای بی رحمی از قبیل هیتلرها و پینوچه ها می سازند و توده ها چیزی در حد زباله اند و ول معطل اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر