۱۳۹۲ تیر ۵, چهارشنبه

گونتریانیسم (2) (بخش آخر)


پروفسور دکتر هاینتس پپرله
برگردان شین میم شین

 فریدریش ویلهلم یوزف شلینگ (1775 ـ 1854)  
فیلسوف و نماینده اصلی ایدئالیسم آلمانی

·       گونتر، به این معنا، تحت تأثیر دکارت، هردر، کانت، فیشته، شلینگ و هگل، سیستم خود را بوجود آورد و در آثار زیرین خود به تبلیغ آن پرداخت:
1

·       در «مدرسه ابتدائی برای تئولوژی گمانورز مسیحیت مثبت» (1828 ـ 1829 میلادی)

2
·       در «اطعام پرگرین» (1830 میلادی)

3

·       در «انوار جنوبی و شمالی در افق تئولوژی گمانورز» (1832 میلادی)

4
·       در «سرهای دو رو» (1834 میلادی)

5
·       در «آخرین سمبولیست» (1834 میلادی)

6
·       در «توماس اسکروپولیس» (1835 میلادی)

7
·       در «یوسته ـ میلیوس در فلسفه آلمان» (1838 میلادی)

8
·       در «اویریستیوس و هراکلس» (1843 میلادی)

·       شاخص های اساسی آموزش گونتر را دو نکته زیر تشکیل می دهند:

الف

·       تلاش برای درک جزمیان (دگم ها) و اسرار عقیدتی بکمک عقل

ب

 رنه دکارت (1596 ـ 1650)  
فیلسوف، ریاضی دان و عالم علوم طبیعی
از مؤسسین راسیونالیسم مدرن عصر جدید آغازین
تفکر راسیونالیستی او را کارتزیانیسم نیز می نامند.
دکارت به وجود ایده های مادرزاد باور داشت.

·       تلاش برای نجات ته ئیسم کاتولیکی بواسطه دوئالیسم طبیعت و روح، جهان و خدا که آدمی را بشدت به یاد دکارت می اندازد.

·       مراجعه کنید به ته ئیسم، دوئالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

 لودویگ فویرباخ (1775 ـ 1833)
از کلمات قصار او:
اخلاق حقیقی «سعادتمندی من را بدون سعادتمندی تو برسمیت نمی شناسد.»
راه برقراری هارمونی (هماهنگی) میان تکلیف و سعادت، یعنی راه انطباق منافع فردی (من) با منافع دیگران (تو)، در «عشق به توده» است!

·       مبارزه همه جانبه، توهین آمیز و درنده گونتر بر ضد جریانات مختلف فلسفی زمان خود، بویژه بر ضد روگه، فویرباخ و سوسیالیسم، اعتبار او را در کاتولیسیسم بالاتر برد و هواداران بیشماری برای او پدید آورد، که افراد زیر از آن جمله اند:

1
·       پابست

2
·       کنود

3
·       بالتسر

4
·       وایت

5
·       مرتن

6
·       لووه

7
·       ورنر

8
·       توماس وبر

9
·       راینکنس
·       و غیره

·       گونتریانیسم، علیرغم نفوذ چشمگیرش در طول زمان، در آغاز مخالفانی نیز داشته است.
·       مخالفان او قبل از همه، به شرح زیر بوده اند:

1

·       نئو اسکولاستیسین ها (کلمنس، کلویتگن، دنزینگر)، که تعالیم گونتر را غیرارتدوکسی تلقی می کردند و در سال های 50 قرن نوزدهم، محکومیت او توسط واتیکان را به کرسی نشاندند.

2

 پیوس نهم (1792 ـ 1878)
پاپ (1846 ـ 1878)

·       اگرچه در این زمان گونتر و طرفدارانش تعداد زیادی از روحانیت آلمان و اطریش را نیز همراه داشتند و مورد پشتیبانی انجمن بندیکت ها بودند، با این حال در سال 1857 میلادی، تعالیم گونتر توسط پیوس نهم (پاپ)  مطرود اعلام شد و نوشته های او به پاورقی ها انتقال یافت.

3

·       مهترین ایراداتی که به گونتریانیسم گرفته شده، بشرح زیر بوده اند:

الف

·       درک متمایل به گنوسیس (تعالیم دینی سری) او راجع به رابطه ایمان و دانش

ب

·       نظریات او در رابطه با تعالیم مربوط به تثلیث و مسیح

ت
·       آنتروپولوژی

·       مراجعه کنید به آنتروپولوژی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پ

·       قبول وجود «روح» و «جان» بمثابه دو اصل وجود و حیات در انسان.

·       مکتب گونتریانیسم بعد از محکومیت، دچار انشعاب شد.

1

·       جریان میانه روی از آن جدا شد و راه مصالحه با کلیسای کاتولیکی را درپیش گرفت.

2

·       ولی بخش رادیکال آن در سال 1871 میلادی به موضع کاتولیسیسم قدیم برگشت.

3

·       وینتر در اثر خود تحت عنوان «توسعه روحی گونتر و مکتب او» (1931 میلادی)  در باره توسعه گونتریانیسم و اهمیت آن برای تاریخ کاتولیسیسم رفرمیستی در قرن نوزدهم بررسی مفصلی انجام داده است.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر