۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

هرمزیانیسم (1)

 گئورگ هرمز (1775 ـ 1831)
تئولوگ کاتولیکی، فیلسوف آلمانی
مؤسس هرمزیانیسم

پروفسور دکتر هاینتس پپرله
برگردان شین میم شین

·       هرمزیانیسم به تعلیمات تئولوژیکی ـ فلسفی فیلسوف کاتولیکی، بنام گئورگ هرمز و طرفداران او اطلاق می شود که در فلسفه کاتولیکی آلمان در سال های 20 و 30 قرن نوزدهم میلادی تأثیر چشمگیری باقی گذاشت.

1

·   تعلیمات هرمز در پیوند تنگاتنگ با تقویت مجدد کاتولیسیسم در آلمان، در دوره ارتجاع و رستاوراسیون (احیا مناسبات اجتماعی قبل از انقلاب) بوجود آمد.

2

·       هدف هرمز این بود که برای دفع خطرات وارده از سوی فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان بر اعتقادات، فلسفه و تئولوژی کلیسای کاتولیکی، از نو به اثبات فلسفی اعتقادات کاتولیکی بپردازد.

3


·       این اثبات از نو می بایستی دیگر نه به طرق سنتی اسکولاستیکی که بنظر هرمز زیر ضربات کانت رسوا و بی اعتبار شده بودند، بلکه بر مبنای معارف و قوانین اساسی فلسفه معاصر صورت گیرد.

4

 یوهان گوتلیب فیشته (1762 ـ 1814)
یکی از برجسته ترین نمایندگان ایدئالیسم آلمانی

·       از این رو، هرمز می کوشد، این وظیفه را نه فقط در مبارزه بر ضد فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان، بلکه همچنین در وابستگی به فلسفه عصر جدید و قبل از همه، فلسفه دکارت، کانت و فیشته به انجام رساند.

5

·       هرمز این اصل را مبنای کارخود قرار می دهد که تئولوژی کاتولیکی تنها زمانی می تواند دوام بیاورد که حاوی پایه فلسفی مطمئنی باشد.

6

·       بنظر هرمز، «دلیل صحت عقیده باید مقدم بر عقیده باشد!»

7

·       بنظر او، تئولوگ «برای اطمینان، باید قبل از هرچیز، شالوده فلسفی خود را تضمین کند، شالوده ای که می خواهد بر روی آن عمارت خود را برپا دارد و باید، حداقل در این جا، به اطاعت ناخواسته از خرد، یعنی فرامین خرد محض، گردن نهد.»
·       (هرمز، «مقدمه ای بر تئولوژی مسیحیت کاتولیکی»، ص 20، 1819)

8

·       اما اطاعت ناخواسته از خرد، برای هرمز، بمعنی اطاعت از متد «شک مثبت» است:
·       شک کردن در همه جا و حتی الامکان هرچه بیشتر!
·       اظهار نظر صریح و روشن کردن، تنها زیر تازیانه مطلق عقل!

9

·       هرمز، به پیروی از«شک مثبت»، به حل سه مسئله اساسی زیر همت می گمارد:

الف
·       آیا حقیقت عینی وجود دارد؟
·       یعنی آیا انسان قادر است، جهان خارج مستقل از شعور خود را بشناسد؟

ب

·       آیا خدائی وجود دارد و اگر وجود دارد، چگونه بوجود آمده است؟

ت

·       آیا نزول وحی الهی به انسان ها امکان پذیر است و اگر امکان پذیر است، تحت چه شرایطی باید آن را واقعی تلقی کرد؟

10

·       هرمز به هر سه پرسش فوق الذکر پاسخ مثبت می دهد.

11

·       او می کوشد تا عینیت شناخت انسانی را توجیه کند.

12

·       او اگرچه اقرار می کند که مقایسه تصویر و شیئی تصویر برداری شده محال است، ولی اگنوستیسیسم  (ندانمگرائی) کانت را به انحای مختلف و چه بسا، بدرستی رد می کند:

الف

·       به قول هرمز، آنچه در حواس ما وجود دارد، به میل ما وابسته نیست.

ب

·       کانت در باره تجسم حسی در حالت مشخص آن، توضیح کافی نمی دهد ....

13

·       بنظر هرمز، خرد عملی نیز «باور عقلی» به واقعیت (واقعی بودن) جهان خارج را، یعنی عینیت شناخت انسانی را الزامی می سازد:
·       تنها زمانی که ما در یک جهان واقعی حرکت می کنیم، تکالیف اخلاقی می توانند الزامی قلمداد شوند.

14

·       هرمز برای حل مسئله دوم، به اثبات کوسمولوژیکی (کیهان شناسی) سنتی خدا متوسل می شود.

15

·       او ادعا می کند که انسان ها برای اینکه قوانین اخلاقی را قبول کنند، به وجود وحی نیاز دارند و با این ترفند، به توجیه وحی می پردازد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر