۱۳۹۲ خرداد ۱۹, یکشنبه

سیری در گلستان سعدی (57)

 
 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهارم
(گلستان با ب اول، ص 21 ـ 24) 
شین میم شین
   
فی الجمله، پسر را به ناز و نعمت برآوردند و استاد ادیب را به تربیت او نصب کردند، تا حسن خطاب و رد جواب و آداب خدمت ملوکش در آموختند و در نظر همگان پسند آمد.

·       معنی تحت اللفظی:
·       اسباب ناز و نعمت پسرک را فراهم آوردند.
·       ادیبی را به تربیت او گماشتند تا حرف زدن و آداب خدمت به شاهان را بیاموزد.
·       بعد مورد پسند همه قرار گرفت.

·       معنی تربیت در قاموس سعدی از این قرار است:

الف
·       زندگی در ناز و نعمت.

ب
·       خوشگوئی و بله قربان گوئی در قبال طبقه حاکمه.
·       یعنی تکرار مکانیکی مشتی اصطلاحات بی محتوا و فرمال.

1

·       در جامعه سعدی، تربیت فئودالی همچنان و هنوز مثل هشتصد سال پیش، در «حسن خطاب و رد جواب و آداب خدمت ملوک» خلاصه می شود.
·       فئودال زاده های وطنی تنها چیزی که در محضر ادبای اشرافی ـ روحانی ـ درباری می آموزند، همین است و بس:
·       فرمالیسم ناب:
·       آداب سخن گفتن و آداب خدمت ملوک.

باری، وزیر از شمایل او در حضرت ملک شمه ای همی گفت که تربیت عاقلان در او اثر کرده است و جهل قدیم از جبلت او بدر برده.

·       معنی تحت اللفظی:
·       تربیت عاقلان در او مؤثر واقع شده و جهل پنهان در ذات او از بین رفته است.

1

·       گزارش وزیر به شاه راجع به نتیجه تربیت پسرک از یان قرار است.
·       او برای توضیح مسئله، دیالک تیک خیر و شر را به شکل دیالک تیک عقل و جهل و در حقیقت به شکل دیالک تیک طبقه حاکمه و توده بسط و تعمیم می دهد.

2

·       معلوم نیست که آموزش آداب سخن گفتن با طبقه حاکمه چرا باید جهل جبلی کسی را از بین ببرد.
·       وزیر در هر صورت برای خصوصیات جبلی تره خرد نمی کند.
·       البته سعدی می خواهد که تره خرد نکند تا بعد به اثبات بطلان آن در کوره تجربه زنده زندگی نایل آید.

3

·       عقل و جهل نیز در قاموس فئودالی ـ بنده داری از محتوای واقعی شان تهی می شوند و معنی بی در و پیکری کسب می کنند.
·       عقل در «آداب سخن گفتن و آداب خدمت ملوک» و جهل در عدم استفاده از لغات قلمبه ـ سلمبه فارسی ـ عربی و عصیان بر ضد اربابان و شاهان خلاصه می شود.

4

·       خرد و عقل اما در قاموس فلسفه روشنگری، معنای بکلی دیگری دارد:

الف

·       خرد درمصاف خونین با اسکولاستیک، با کلیسا، با تعالیم قرون وسطی قوام می یابد.

ب
·       خرد آنتی تز مشیت الهی است.

ت

·       خرد اولین و آخرین معیار صحت و سقم هر نوع قضاوت، نظر و اندیشه است.

پ

·       خرد نافی هرنوع برتری طبقاتی، خانوادگی، ملی، مذهبی، نژادی و غیره است.

5

·       وزیر ظاهرا عقل و جهل را ذاتی (جبلی) تلقی می کند و از «به در راندن جهل قدیم از جبلت کسی» سخن می گوید.
·       این بی پایه ترین تصور رایج در جامعه و جهان عقب مانده است.

6

·       عقل و فراست و دانش را نمی توان در شکم مادر فراگرفت.
·       ایده های مادر زادی، هنوز از مادر نزاده اند.

7

·       ایده ها و اندیشه ها در مرحله معینی از توسعه بیولوژیکی ـ اجتماعی انسان می توانند پدید آیند.

8

·       برای ساختن مفاهیم، ایده ها و اندیشه ها باید به سلاح فکری انتزاع و تعمیم مجهز شد و برای رسیدن به این درجه متعالی معنوی، به درجه بالاتری از توسعه نیروهای مولده جامعه نیاز است.

9

·       اما شگفت انگیزتراز این، ادعای بی پایه تر ذاتی بودن جهل است.
·       جهل، یعنی نادانی.
·       جهل حاکی از نداشتن دانش است.
·       نداشتن دانش را نمی توان در ذات خود داشت.

10

·       بی هنر کسی نامیده می شود، که فاقد هنر است و لذا نمی توان گفت که او بی هنری را بطور ذاتی و جبلی و مادر زادی دارد.
·       چنین ادعائی  بلحاظ منطقی مطلقا باطل و نادرست است.
·       نداشتن هنر را نمی توان در جبلت خود داشت.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر