محمّدعلی سپانلو
(۱۳۱۹ – ۱۳۹۴)
شاعر، روزنامهنگار، منتقد ادبی، مترجم و آنتولوژیستِ
درنگی
از
شین میم شین
محمدعلیـسپانلو
«از همان تُشکِ پنبهایِ راه راه»
«از همان تُشکِ پنبهایِ راه راه»
این عنوان این مقاله محمدعلی سپانلو ست:
تشک پنبه ای راه راه.
چرا و به چه دلیل سپانلو از چیزی از این قبیل برای خاطره خود عنوان می سازد؟
چرا محتوای خاطره خود را در تشکی ارزانقیمت تجرید می کند؟
یکی از مدهای رایج در میان روشنفکران زمان شاه
چپنمایی و فقیرنمایی بوده است.
هدف سپانلو هم احتمالا همین است:
پور دانشجوی فقیری را دادن.
تصویرِ مردی میان سال، هنوز به چهل نرسیده، با موهائی که میرفت نقرهای شود، در خاطرم مانده است.
مرد مورد نظر سپانلو، احتمالا احمد شاملو ست.
مرد ۴۰ ساله مورد نظر سپانلو
در هر صورت
بی خانه و بی خانواده و بی خانمان است و هر شب را جایی سحر می کند.
مثلا در خوابگاه دانشجویی.
سپانلو
در این جمله نیز معیار ارزشی بند تنبانی خود را تبیین، تبلیغ و ترویج می کند.
تحت تأثیر چنین کسانی است که حسام امیری از آوارگی قهرمانان خود مثلا ساعدی و شهید ثالث
فضیلت می سازد و بسان سپانلو با شور و شوق تبلیغ و ترویج می کند.
درنگی در مقاله ای از حسام امیری راجع به پرویز ثابتی و غلامحسین ساعدی (۶)
https://hadgarie.blogspot.com/2025/12/blog-post_17.html
بدین طریق
از فقر خودخواسته فضیلت اخلاقی ستایش انگیز قابل تقلید و تمجید
استخراج و اختراع می شود
و
به خورد خلایق خر و خردستیز بد بخت بی همه چیز داده می شود.
مردی
خوش روی و خوش صحبت، سخت کوشا
امّا بیچیز،
که تنگ دستیِ او بیش از آن که
از نداشتنِ درآمد باشد از مخارجِ بیرویه بود،
تنها و تقریبأ آواره،
که در
خوابگاههایِ یکشبه،
یعنی خانههایِ دوستاناش
ـــ از جمله دانشجویانِ آس
و پاسی که یکی از آنها من بودم ـــ
رویِ تُشکی که بر کفِ اتاق پهن میشد،
یک بَری بر آرنجِ چپ تکیه میداد و با دستِ دیگر از نیمههایِ شب تا دَمِ
صبح مینوشت.
اکنون صحت هر دو حدس فوق الذکر ما اثبات می شود:
۱
سپانلو
فقیرنمایی می کند و از ذلت (فقر) فضیلت اخلاقی می سازد و پوز می دهد.
۲
سپانلو
از آوارگی و مسئولیت ناشناسی روشنفکر ۴۰ ساله وطنی
فضیلت اخلاقی استخراج و اختراع می کند و بی خیالانه و مسئولیت ناشناسانه و بیشرمانه تبلیغ و ترویج می کند.
یعنی
از ننگ، نام می سازد، از عیب، حسن و از ذلت، فضیلت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر