۱۴۰۴ آذر ۲۰, پنجشنبه

درنگی در سخنی از ولادیمیر‌ لنین (۸) (بخش آخر)

 

وِلادیمیر ایلیچ اولیانوف

  ( ۱۸۷۰ – ۱۹۲۴) 

مشهور به ولادیمیر لِنین،

درنگی

از 

شین میم شین

نظریه مارکسیستی درباره انقلاب
  ولادیمیر‌ لنین
 
لنین

به‌عنوان یک قاعدهٔ کلی، 

بدون این تغییرات عینی، 

که نه‌تنها از ارادهٔ گروه‌ها و احزاب، بلکه حتی از ارادهٔ طبقات فردی (منفرد) نیز مستقل هستند،

 انقلاب غیرممکن است. 

مجموع همهٔ این تغییرات عینی را وضعیت انقلابی می‌نامند.»

معنی تحت اللقظی:

این تغییرات عینی

(تشدید ضعف طبقه حاکمه در حکومت بر توده ها و تشدید استثمار و سرکوب و ذلت توده ها توسط طبقه حاکمه

به 
سر ریز کردن کاسه صیر توده و تبدیل صبر منفعل به مقاومت و مبارزه اکتیو 
منجر می شود.)

مستقل از اراده و میل و هوس و خواست گروه های اجتماعی و احزاب و حتی طبقات اجتماعی منفردند

و

وضعیت انقلابی نامیده می شوند.

روی این حرف لنین باید اندکی مکث کرد:

تشدید ضعف طبقه حاکمه در حکومت بر توده ها

 و 

تشدید استثمار و سرکوب و ذلت توده ها توسط طبقه حاکمه

این تغییرات از دید لنین تغییرات اوبژکتیوند (عینی اند) و نه سوبژکتیو (میلی، ذهنی، این و آنی).
تعریف لنین از اوبژکتیو و سوبژکتیو قابل تأمل و تردید است:
چرا باید تشدید ضعف طبقه حاکمه در حکومت بر توده ها چیزی اوبژکتیو باشد و نه سوبژکتیو؟
 
مگر تشدید ضعف طبقه خاکمه
مستقل از طبقه حاکمه (سوبژکت) و توده ‍(سوبژکت)  است؟
 
مگر «تشدید استثمار و سرکوب و ذلت توده ها توسط طبقه حاکمه» چیزی اوبژکتیو (عینی) است.
یعنی
مستقل از میل و هوس و اراده و خواست طبقه حاکمه (سوبژکت) است؟
 

مگر « سر ریز کردن کاسه صیر توده (سوبژکت)» چیزی اوبژکتیواست و نه سوبژکتیو؟
 
مگر  «تبدیل صبر پاسیو (منفعل) به مقاومت و مبارزه اکتیو (فعال)» چیزی اوبژکتیواست و نه سوبژکتیو؟
 

ایراد و عیب تعریف لنین از وضعیت انقلابی در متافیزیکی (غیر دیالک تیکی) بودن آن است:

وضعیت انقلابی

بر خلاف تصور لنین، نه اوبژکتیو، بلکه دیالک تیکی از اوبژکتیو و سوبژکتیو است.

چون تغییرات فوق الذکر

(تشدید ضعف طبقه حاکمه در حکومت بر توده ها و تشدید استثمار و سرکوب و ذلت توده ها توسط طبقه حاکمه

به 
سر ریز کردن کاسه صیر توده و تبدیل صبر منفعل به مقاومت و مبارزه اکتیو 
منجر می شود.)

نتیجه تحولات اوبژکتیو در اعماق جامعه، یعنی در نیروهای مولده و در مناسبات تولیدی (ساختار اقتصادی جامعه) اند.

این مناسبات تولیدی جامعه اند که به مثابه فرم (قالب، ظرف، پیراهن) بر اندام رشد یابنده نیروهای مولده (محتوا، مظروف، اندام) تنگ و تنگتر می شود و سیستم مربوطه را به بحران می کشد.

 

لنین هم در ادامه این مطلب به ضعف استدلالی و فرمولبندی خود می رسد.

یعنی به دیالک تیک اوبژکتیو ـ سوبژکتیو (عینی ـ ذهنی) می رسد:
 از هر وضع انقلابی انقلاب پدید نمی آید،

یعنی چه؟

اگر از هر وضع انقلابی، انقلابی پدید نمی آید، چرا باید وضع انقلابی نامیده شود؟

این چه مفهومی است که  تعمیم پذیر نیست؟ 

 

 لنین

انقلاب فقط در نتیجه آنچنان وضعی پدید می آید که علاوه بر تغییرات عینی پیش گفته،

 تغییر ذهنی نیز صورت گرفته باشد

محتوای این تصحیح لنین

را

دیالک تیک اوبژکتیو ـ سوبژکتیو (عینی ـ ذهنی) تشکیل می دهد.

همه چیز هستی دیالک تیکی است.

از ذرات تا کاینات. 

 

لنین

 و

 این تغییر هم عبارت است از توان طبقه انقلابی برای انجام اقدامات انقلابی گسترده و به حد کافی قدرتمندی که بتوانند دستگاه دولت کهنه را که هرگز و حتی در دوران بحران نیز چنانچه آن را « نیندازند » خود « نخواهد افتاد»،

محتوای این جمله لنین را شرایط سوبژکتیو انقلاب تشکیل می دهند:

وجود پیشاپیش حزب انقلابی به مثابه ارگان رهبری براندازی طبقه حاکمه قدیم و در هم کوبیدن دولت (دستگاه قهریه) آن  و تشکیل دولت نوین برای بنای جامعه نوین.

حزب انقلابی

اما 

فراتر از ارگان براندازی و بازسازی است.

حزب انقلابی

پیشفرم مناسبات جامعه نوین است.

روابط اعضای حزب

تجسم و تمرین همان روابط میان اعضای جامعه نوین است.

حزب انقلابی

پرورشگاه کادرهای فکری و نظری و علمی و عملی انقلابی  طبقه حاکمه جدید است.

حزب انقلابی

پرورشگاه پرولتاریا به مثابه سوبژکت تاریخ و مربی توده های مولد و زحمتکش است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر