آلن بدیو کیست و خالد رسولپور در پی چیست؟ (۴)

 

آلن بدیو

 (زادهٔ ۱۹۳۷)

درنگی 

از

 شین میم شین 

 

 آلن بدیو

در حالت وضعیت تاریخی

 ممکن است بخشی از وضعیت، از بازنمایی جا بماند. 

مانند پرولتاریا در سیستم سرمایه‌داری که از بازنمایی در سیاست جا مانده‌است.

آلن بدیو

از الفبای تفکر دیالک تیکی حتی خبر ندارد.

به همین دلیل

برای درک و توضیح شرایط پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی رئال

واژه های توخالی از قبیل «وضعیت تاریخی» اختراع می کند

تا ادعا کند که بخشی از «وضعیت» از «بازنمایی» عاجز می گردد.

 

محتوای این خرافه آلن بدیو این است

 که 

پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی رئال، 

پرولتاریا از صحنه سیاست عقب نشینی کرده است.

 

روشن است که هر طبقه اجتماعی و هر واحد نظامی

پس از شکست

عقب نشینی کند 

تا نفس تازه کند، نیروهای خود را مجددا سازماندهی کند و از خطاها و خریت های خود که منجر به شکست و فروپاشی شده اند،

 انتقاد علمی و انقلابی به عمل آورد 

و 

مجددا دشمن طبقاتی و نظامی خود را مورد حمله قرار دهد

 و

 مواضع از دست داده را مجددا تسخیر و تحکیم کند.

 

آلن بدیو

این حقیقت امر را به صورت عجق ـ وجق زیر تبیین می دارد:

در حالت وضعیت تاریخی

 ممکن است بخشی از وضعیت، از بازنمایی جا بماند. 

مانند پرولتاریا در سیستم سرمایه‌داری که از بازنمایی در سیاست جا مانده‌است. 

در چنین وضعیتی پرولتاریا یک خلأ درون وضعیت است.

عجب تبیین کودکانه ای.

 

معنی خرافه «خلاء درون وضعیت» چیست؟

 

حداقل بفرمایید خلئی در برهه ای از تاریخ،

 تا گفته باشید

 که 

جای سوبژکت تاریخ در جامعه و جهان خالی است. 

و گرنه پرولتاریا که نمی تواند «خلاء درون وضعیت» باشد.

 

پس از شکست پرولتاریای سازمان یافته به صورت دول سوسیایلستی رئآل، 

هم جنبش کارگری و کمونیستی فروکش کرده است و هم جنبش رهایی بخش ملی.

هم احزاب کمونیستی تضعیف و تخریب شده اند

و

هم

امپریالیسم تقویت و قدر قدرت شده است  و یکه تاز میادین جهان شده است.

صحنه از سوبژکت تاریخ خالی است.

دلیل خر تو خر  تمام ارضی هم همین است.

 از منظر بدیو

 این خلأ درون وضعیت تنها امکان تغییر کل وضعیت را دارد.

معنی تحت اللفظی:

تغییر وضعیت به مثابه کل در گرو خلاء درون وضعیت است.

 

عجب بدبختی ئی است.

فقط باید خر بود و خیال کرد که خلأ درون چیزی، قادر به تغییر آن چیز است.

منظور آلن بدیو

این است که تحول جامعه بشری در گرو خیزش مجدد پرولتاریا  به مثابه سوبژکت تاریخ است.

برای اینکه بدون سوبژکت تاریخ، انقلاب اجتماعی امکان ناپذیر است:

کشف اساسی مارکس در «تزهایی راجع به فویرباخ» هم همین است:

تاریخ

بر خلاف طبیعت

بی سوبژکت نیست.

 

طبیعت

مثلا برای وقوع زلزله و توفان و آتش فشانی نیازی به سوبژکت ندارد.

جامعه بشری

اما

برای تحول اساسی ، یعنی برای رهبری انقلاب اجتماعی

محتاج بی چون و چرای سوبژکت تاریخ است

و

سوبژکت تاریخ در دوران کنونی

پرولتاریا ست.

 

سوبژکت تاریخ

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2066

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2067

 

پایان

 

سوبژکت  

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5368

 

پایان

 

درنگی در سوبژکت تاریخی و سوبژکتیویته تاریخی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11463

 

پایان

 

درنگی در سوبژکت تاریخ

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10032

 

پایان

 

درنگی در دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/10030

 

پایان

 

دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2956

 

پایان

 

سوبژکت

 

https://hadgarie.blogspot.com/2020/12/blog-post_80.html

 ادامه دارد.