۱۴۰۴ مهر ۱۷, پنجشنبه

درنگی در سخنرانی ولادمیر پوتین در باشگاه گفت‌وگوی بین‌المللی «والدای» (۵)

   

ولادیمیر ولادیمیرُویچ پوتین 

  (زادهٔ ۷ اکتبر ۱۹۵۲) 

سیاستمدار روس، افسر اطلاعاتی پیشین و رئیس‌جمهور کنونی روسیه


درنگی

از

شین میم شین

 

اسکندر

اظهارات کلیدی ولادیمیر پوتین در جلسه عمومی باشگاه والدای:

۷

 هرگز پیش از این، این همه کشور در صحنه جهانی به دنبال تأثیرگذاری بر اوضاع جهان نبوده‌اند.

 در این جمله پوتین 

(و دار و دسته اش که این سخنرانی را برایش سرهم بندی کرده اند)

از

کوته بینی و ساده سازی ساده لوحانه ی او پرده برمی افتد:

تنها تغییری که پوتین پس از پیروزی ارتجاع بورژوایی و فئودالی و اولیگارشیستی بر پرولتاریای سازمان یافته (جنبش رهایی بخش ملی، جنبش کارگری ـ کمونیستی و اردوگاه سوسیالیستی)

 در جامعه بشری می بیند،

چیزی سطحی، سوبژکتیو و صوری است:

تمایل کشورها (؟) به تأثیرگذاری بر اوضاع جهان

پوتین عاجز از تعریف و حتی تمیز بخور و نمیر مفاهیم است:

کشورها که صاحب تمایلات و اهداف و آماج ها نیستند.


پوتین حتی نمی داند که در دوره به اصطلاح «جنگ سرد» 

نقش اعضای دو اردوگاه امپریالیستی (ارتجاع جهانی) و سوسیالیستی (انقلاب جهانی) از چه قرار بوده است.

پوتین

شبیه ترامپ

تنها رابطه ای که می شناسد و به رسمیت می شناسد، رابطه پادگانی ـ سلسله مراتبی است:

اطاعت کورکورانه

(خسرو روزبه)

رابطه ارباب و نوکر در نردبام سلسله مراتبی بی پایان.

بدین طریق

در جهان «بینی» پوتین

بشریت دوئالیسمی از ارباب و نوکر است.

هر کس در جامعه بشری ارباب کسی (حداقل زنش و فرزندش) است و نوکر کسی است.

پوتین

از فرط عقب ماندگی فکری 

با دوئالیسم خادم و خاین می اندیشد.

پوتین

از دیالک تیک به طور کلی (چه ایدئآلیستی و چه ماتریالیستی) بی خبر است.

پوتین

حتی

قادر به مشاهده خصلت طبقاتی جوامع بشری و بشریت نیست.

پوتین

خیال می کند که برژنو در قطبی و کارتر در قطب دیگر تصمیم می گرفتند و هونکر و غیره در قطبی و هلموت اشمیت و متران و غیره در قطب دیگر 

تمکین می کردند و قال قضیه کنده می شد.

در نتیجه هیچ کشوری (در قاموس پوتین و در پرده فکری او) قصد تأثیرگذاری در اوضاع جهان  نداشت.

دیالک تیکی از دیالک تیک ارباب و نوکر و دوئالیسم ارباب و نوکر:

دیالک تیک اتحاد شوروی و امپریالیسم امریکا و دوئالیسم برژنو و هونکر و غیره و یا دوئالیسم کارتر و هلموت اشمیت و متران و غیره.

اکنون

پس از تخریب دیالک تیک اتحاد شوروی و امپریالیسم امریکا،

 دوئالیسم های اربابان و نوکران هم یکشبه محو شده است.

ارباب سابق در هیئت رفیق ترامپ

دیگر نمی خواهد نوکر داشته باشد.

در نتیجه کشورهای (؟) آلمان و فرانسه و انگلستان و لهستان و ژاپن و هند و برزیل و روسیه و ایران و ترکیه و عربستان و اسرائیل و غیره

سودای سرکردگی در سر می پرورند.

به زبان پوتین

تمایل به تأثیرگذاری بر اوضاع جهان کسب کرده اند.

 این تنها تغییری است که پوتین و دار و دسته اش کشف کرده اند و جار می زنند.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر