شین میم شین
بوستان
باب سوم
در عشق و مستی و شور
حکایت پانزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۲ ـ ۹۳ )
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
مکن عیب درویش مدهوش مست
که غرق است، از آن می زند پا و دست
معنی تحت اللفظی:
از عارف مدهوش مست انتقاد نکن.
برای اینکه هر کس غرق گردد، مثل او دست و پا می زند.
عارف در دریای عشق الهی غرق شده است.
سعدی
در این بیت شعر،
مخاطب خود را از خرده گیری بر شوریدگان مدهوش و مست نهی می کند و برای روشن شدن مطلب به توضیح دشوار دست و پا زدن آنها برمی خیزد.
علت بی تابی آنها این است که در دریای خیال مستغرق اند.
این نهایت اعتلای انسانی است.
اجاره دادن خانه خرد خویش و مست و مدهوش و لاابالی شدن!
سعدی را دیگر نمی شود، باز شناخت.
او دیگر نه طرفدار سینه چاک دربار و خداوندان نعمت، بلکه جانبدار دراویش مدهوش و مست و لایعقل است.
سعدی شعور فلسفی دراویش را، یعنی پانته ئیسم ضد فئودالی را به نقد می کشد، ولی خردستیزی آنها را می ستاید.
سعدی سر تا پا پراگماتیست است.
برای او معیار خوبی و بدی چیزها نه در خود آنها، بلکه در سود و زیانی است که از آنها متوجه سیستم اجتماعی فئودالی ـ بنده داری می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر